نشان فیس بوک

۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه

عاشورا.....................

افلاطون پس از بیان اقسام و انواع حکومت ها به ترتیب اهمیت و اعتبار ، نکته بسیار مهمی را مطرح می کند و آن این است که: کارایی این حکومت ها ، مشروط به قانون مداری و دانایی محوری آنهاست.

و اگر این حکومت ها این شرایط مهم را نادیده بگیرند در آن صورت الویت آنها از نظر اعتبار معکوس خواهد بود به طوری که بدترین نوع حکومت بهترین نوع آن شده و بهترین نوع آن به بدترین نوع آن تبدیل خواهد شد.
به طور مثال حکومت دینی که ما آن را بهترین حکومت میدانیم و با رای اکثریت جامعه آن را برای اداره امور خود انتخاب کردیم ، شرایط لازم خود مبنی بر یک حکومت بهترین را که نداشته باشد ، به بدترین نوع حکومت ها تبدیل خواهد شد ، چنان که در خلافت امویان و عباسیان و دیگر حکومت های دینی مشاهده کرده ایم.
در تاریخ صدر اسلام هم ما شاهد تغییر ماهیت حکومت دینی از بهترین به بدترین بودیم و این تغییر ماهیت بسته به شخصیت حاکمان همواره در طول تاریخ گریبان گیر حاکمیت های بهترین شده و خواهد شد.
این تغییر ماهیت چنان امکان پذیر است که پیامبر خاتم (ص) که در اوج رنج و گرفتاری هم ، نقش تبسم ، از لب هایش جدا نمی شد ، پس از فتح مکه از شدت نگرانی هایی که نسبت به آینده این نظام الهی داشت ، با اینکه همه شرایط دلخوشی و شادمانی فراهم بود لب هایش با لبخند بیگانه شد!
نگرانی های او برای دیگران چندان قابل لمس نبود زیرا شرایط موجود به سود اسلام دیده می شد ، اما این نگرانی ها وقتی به حقیقت پیوست که عملا با فاصله کمی از در گذشت پیامبر (حدود سی سال) دشمنان دیرین و کینه توز او ، در جای او نشستند و شمشیر و نیزه حمایت از اسلام و قرآن به دست گرفته و همه مبارزان حقیقی میدان ها جهاد بدر و احد را ، در چنان تنگنایی قرار دادند که یا باید تن به ذلت دهند یا گردن به شمشیر بسپارند!
در اینجا باید پرسید که کدام عامل و عنصر محوری است که با تغییر آن بهترین نظام حکومتی ، به بدترین و نوع آن که حاکمیت استبدادی است تبدیل می شود؟
از دیدگاه شیعه این عامل محوری چیزی جز شخصیت حاکمان نیست ، یعنی اگر حاکمیت در دست بندگان صالح خدا باشد ، نظام ، یک نظام الهی خواهد بود و اگر در دست افراد هواپرست باشد نظام یک نظام ظاهرا دینی و باطنا استبدادی خواهد بود که خطر ناک ترین و بدترین نوع حکومت است ، زیرا در چنین حکومتی است که زور و زر تزویر ، دست به دست یکدیگر داده و انسان را به ذلت و بردگی می کشانند.
در چنین حکومتی خدا و نبوت و دین هم ، در حد شمشیر و نیزه ، ابزار دست سلطه جویان شده و حتی بیش از شمشیر و نیزه در سرکوب مردم اثر می گذارد.
عاشورای حسینی ، نمونه ای از تهاجم بی امان حاکمیت فرعون در ردای موسی است! روزی که معاویه به قدرت رسید با ابزار قرار دادن دین آشنا بود ، او عملا تجربه کرده بود که در جایی که شمشیر و نیزه به کار نمی آید ، قرآن کارایی دارد که بر سر نیزه ها برود و او را پیروز گرداند!
آری دوران خطرناکی آغاز شد ، دشمنان دین حامیان دیرین خدا و محمد را به نام دشمنان خدا و محمد بی رحمانه می کشتند ، دمشق قبله گاه مردم بود که هر که به سویش نکند کشته میشود!
در این میان تنها از عهده حسين برمي‌آمد كه در برابر اين توطئه خطرناك و شيطاني كه با تمام قساوت و قدرت به ميدان آمده بود، با يارانش به ميدان آيد و خون پاكش را دربرابر شمشير آن ناپاكان قرار دهد.
عاشورا به انسان و انسانيت، درس ايمان، دليري و پاكبازي مي‌دهد. دريغا كه ما عاشورا را به‌گونه‌اي ديگر مطرح كرده و آن‌را از حالت يك «جريان زنده» به‌صورت يك «حادثه غم‌انگيز» تاريخي تبديل كرده‌ايم؛ درحالي‌كه عاشوراي حسيني يك جريان هميشگي است كه در آن صف حسيني‌ها، از صف يزيديان جدا مي‌شود و عملا حسينيان با گسترش سلطه يزيديان درگير مي‌شوند.
حال که چنين نیست و حاکمان عاشورا را مرده میخواهند ، عاشورا و اين مراسم به ابزاري در دست غارتگران و رباخواران و سلطه‌جويان تبديل شده است و يك جريان سرنوشت‌ساز، نقش يك مراسم حزن‌آور و غفلت‌زا را بازي خواهد كرد!
ردای موسی که زهر حاکمیت دینی ست و حکومت الهی را در چشم به هم زدنی تبدیل به استبدادی سهمگین میکند همچنان بر تن فرعونیان مانده است و فرعونیان همچنان هم با ردای موسی ، محمد ، علی و حسین ، دین را نه از سر خدا که از سر زر و دنیا پیش گرفته و قرآن و اعتقادات ملت را بر سر نیزه ها کرده اند
از این نکته غفلت نکنیم که تا یک نظام تعریف شده ای از حاکمیت الهی و کرامت انسانی را در نیابیم عظمت و استمرار و جاوانگی عاشورا را درک نخواهیم کرد.
عاشورا دست ولایت خداست که میتواند انسان را در برابر تهدید همیشگی شرک و ستم پناه بخشد ، اگر اهل معرفت باشیم ، عاشورا را زنده نگه میداریم و آرزو میکینم که ای کاش ما هم در صف حسینیان باشیم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر