نشان فیس بوک

۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه

عبدالعلی بازرگان »...... عُــــــــــرف در شـــــــــرع ! ......

بزرگداشت قیام امام حسین(ع) برای ایفای نقش ِاعتراضی "امر به معروف و نهی از منكر" در روزهای گذشته، بهانه ای شد برای كند و كاوی مفهومی در دو كلمه "معروف و منكر"، در ارتباط با مقتضیات زمانه و كاربرد آن در دنیای امروز. اكثر ما خوانده یا شنیده ایم كه امام حسین انگیزه خود برای بیعت نكردن با "یزید" را در راستای اجرای همین فریضه اجتماعی اعلان كردند: " اُریدُ اَنْ آمُرَ باِلمَعْرُوفِ وَاَنهْی عَن ِالمُنكَرِ..." سئوال این است كه معروف چیست و منكر كدام است كه به یكی باید امر و از دیگری نهی كرد؟
عُــــــــرف در شــــــــرع !





عبدالعلی بازرگان

 

بزرگداشت قیام امام حسین(ع) برای ایفای نقش ِاعتراضی "امر به معروف و نهی از منكر" در روزهای گذشته، بهانه ای شد برای كند و كاوی مفهومی در دو كلمه "معروف و منكر"، در ارتباط با مقتضیات زمانه و كاربرد آن در دنیای امروز. اكثر ما خوانده یا شنیده ایم كه امام حسین انگیزه خود برای بیعت نكردن با "یزید" را در راستای اجرای همین فریضه اجتماعی اعلان كردند: " اُریدُ اَنْ آمُرَ باِلمَعْرُوفِ وَاَنهْی عَن ِالمُنكَرِ..." سئوال این است كه معروف چیست و منكر كدام است كه به یكی باید امر و از دیگری نهی كرد؟

در ذهنیت بیشتر مردم وقتی سخن از این فریضه می رود، بلافاصله گشت های امر به معروف دولتی، پاترول های پاسداران و بسیجی و لباس شخصی هائی كه بانوان بدحجاب را در خیابانها جلب می كنند یا به بوتیك ها و مجالس و مهمانی های مخلوط حمله می برند تداعی می شود وبا احساسی از انزجار، تاریخ قرون وسطای مسیحی وسلطه و سركوب قدرت روحانیون را درتحمیل احكام فقهی بر ملت به خاطر می آورد.

اما امام حسین(ع)، بر خلاف برخی از فقیهان امروزما كه دغدغه و نگرانی عمده شان بدحجابی و بی رغبتی جوانان به مراسم و شعائر و حفظ ظواهرمذهبی است و برای نادیده گرفته شدن هر حكم فرعی شرعی فریاد "وااسلاما"! سر می دهند ومقلدین كفن پوششان تظاهرات به راه می اندازند!، آیا كسی شنیده است كه در نهضت كربلا كوچك ترین سخنی از سست شدن اعتقادات و نماز و روزه مردم وسهل انگاری شان درحجاب به زبان آورده باشد؟ یا یكسره با دفاع از "حقوق مردم" واعتراض به پایمال شدنش توسط حاكمیت جائر، به جای مسائل شرعی، مسائل "عُرفی" را مطرح و به جای امر به مشروع، امر به معروف كرده است؟ میان امر به معروف و نهی از منكرامام حسین با آنچه امروز در جمهوری اسلامی اجرا می شود، تفاوت هائی اززمین تا آسمان به شرح زیر است؛

۱- امر به معروف و نهی از منكر امام حسین و یارانش اقدام و اعتراضی از ناحیه مردم علیه انحرافات حاكمیت بود، در حالی كه درروزگار ما این حاكمیت است كه چنین فریضه ای را علیه ملت به كار می برد وآمرین از میان مردم و معترضین به سیاست هایش را به شدت سركوب می كند.

۲- قیام امام حسین و امر به معروف و نهی از منكرایشان برای انحراف حاكمیت در تغییر نظام سیاسی اسلام ازچارچوب قرآنی "شورا و بیعت" برای حاكمیت ملت، به ولایت مطلقه موروثی یزید بود، و نهی كنندگان دولتی در روزگار ما، حفظ ولایت مطلقه را "اوجب واجبات" و اصل گرفته اند.

۳- مردم اگربخواهند این فریضه را انجام دهند، از نان خوردن می افتند، اسیر واخراج و آواره و بعضا اعدام می شوند، اما نوع دولتی اش نان و آب و حقوق و مزایا و تشویق و ترفیع و تقرب به قدرت دارد!

۴- مجریان نوع اول خودجوش، مردمی و مستقل هستند، اما مجریان نوع دوم را حاكمیت، به ادعای پاسداری از احكام شرعی، ولی در واقع پاسداری از قدرت حاكم سازماندهی و تجهیزو تسلیح می كند. آنچه بر اركان یك نظام خدشه وارد می كند آیا تار موی بدحجابان است، یا تازیانه بر جوانان و تاراج بیت المال و تمامیت طلبی حاكمان و تولیت بی تراضی ملت!؟

۵- نوع اول ناشی از شناخت و آگاهی مردم و حركتی از پائین به بالاست و نوع دوم ناشی از تقلید و تبعیت از متولی و حركتی از بالا به پائین. اولی نگران پرده پوشی و حجاب های برسوء استفاده دولتمردان از حقوق مردم است، دومی نگران حجاب های ظاهری مردم.

۶- گروه اول نقش خود را نظارت بر عملكرد حاكمان و محافظت از حقوق مردم می داند و گروه دوم، نظارت بر عملكرد دینی و سیاسی مردم و محافظت از ولی فقیه و منافع خودی ها.

۷- مجریان نوع اول را نوعا آگاهان، عالمان و دانشجویان تشكیل می دهند و مجریان نوع دوم را غالبا عوام سازماندهی شده. اولی ها انتظاری ازكسی ندارند، اما دومی ها اضافه كاری و پاداش جز لاینفك كارشان است.

۸- امر به معروف نوع اول برای استیفای حقوق مردم و استقرار عدالت، آزادی، حاكمیت ملت و ارزشهای اخلاقی است و نوع دوم، بی اعتنای به درون و دلهای مردمان، خود راپاسدار ظواهر شرعی می داند.

۹- اولی از موضع منطق، مسالمت و مدارا و ملایمت عمل می كند، دومی از موضع قدرت و به اتكاء اسلحه و امكانات دولتی.

۱۰- امر به معروف اولی حركتی ملی، مردمی و متوجه مفاسد و نابسامانی های داخلی است و دومی حساسیت هایش متوجه حجاب، هجمه فرهنگی ، رسانه های خارجی و توطئه های بیگانگان است. اولی استبداد را سرپل نفوذ واستیلای بیگانگان می داند و دومی در توهم توطئه زندگی می كند و از درون غافل می شود.

آیا این فریضه امری عبادی، همچون سایر احكام فردی شرعی است، یا وظیفه ای است همگانی برای مراقبت از عملكرد حاكمان؟ اگر منحصرا معنای دینی دارد و در ارتباط با خدا مفهوم می شود، چرا به جای امر "به معروف و نهی از منكر"، گفته نشده است :"امر به مشروع و نهی از ممنوع"! یا : "امر به حلال، نهی از حرام"!؟ تامل در همین نكته می تواند ما را متوجه زمینه و بستر این فریضه نماید و این راز را بهتر بفهمیم. كلمه " معروف" با آن كه عربی است، برای فارسی زبانان كاملا شناخته شده است. آدم معروف یا كالای معروف، كسی یا كالائی است كه همه مردم آن را می شناسند. پس دلالت بر چیزی می كند كه همگان، یا حداكثر مردم، برآن آگاهی پیداكرده و آن را پسندیده اند. كلمه "منكر" ضد آن است. منكر چیزی است كه مردم آنرا نمی شناسند یا دوست ندارند و انكار می كنند و از آن كراهت دارند.

با كمی تساهل شاید بتوان گفت " معروف" همان "ّافكارعمومی" و "داوری مردمی" است كه از "عقلانیت جمعی" و سرشت عمومی یك ملت ناشی می شود و امر و نهی از آن، در حقیقت پاسداری از خواسته های نا نوشته مردم است. اتفاقا در برخی از كشورهای غربی (از جمله آمریكا) برای بسیاری از اختلافات مردمی به عقلانیت جمعی و داوری تعدادی از مردم عادی كوچه و خیابان به صورت چشم بسته (رندوم) رجوع می كنند. در این كشورها همه شهروندان اعم از زن و مرد، پیر و جوان، عامی و تحصیلكرده، طبق قانون موظف هستند وقتی از طرف دادگاه ها برای داوری فراخوانده می شوند، حتما مشاركت نمایند.

احكام شرعی ممكن است برای اكثریت مردم هنوز جا نیفتاده و شناخته نشده باشد، بنابراین هنوز در قلمرو"عُرف" درنیامده و نمی توان به آن امر كرد. مگرآن كه به تصویب اكثریت نمایندگان واقعی مردم (نه تحمیلی و گزینش شده حاكمیت) رسیده و شكل قانونی پیداكرده باشد. دراین صورت است كه آن بخش از شریعت در عُرف وارد شده و شهروندان باید همچون بقیه قوانین از آن اطاعت نمایند. در روزگار گذشته و در جوامعی دینی كه اكثریت مردم عقایدی همسان داشتند، اجرای احكام شرعی توسط روحانیون، كمابیش خواسته عمومی تلقی می گردید اما در جوامع مدنی امروزی با تنوع و تكثری كه درافكار و آرمان ها وجود دارد، احكام اجتماعی شریعت درچارچوب قانون و مصوبات مردمی در قلمرو امر و نهی قرار می گیرد.

مشتقات كلمه معروف در قرآن، مثل: عرفان، معرفت، تعریف، اعتراف، عرفات و... ۷۱ بار تكرار شده است كه ۳۸ مورد آن به كلمه "معروف" اختصاص یافته است. علامه طباطبائی، معروف ترین مفسرمتاخر شیعه می گوید "معروف آن است كه مردم با ذوق مكتسب از حیات اجتماعی متداول آن را می دانند". كتاب های لغت نیز "معروف" را هرفعل خوبی كه به وسیله عقل یا شرع فهمیده شود و مطابق فطرت سلیم باشد می دانند. حتی اگر شرع به آن اشاره نكرده، ولی مردم به فطرت و عقل سلیم خود آن را پسندیده باشند. دراین صورت چنین معنائی بیانگرقوانین اساسی هر ملتی می گردد كه به اجماع عقلای آن قوم رسیده باشد.

ارجاع دادن امور به عُرف جامعه (به جای شرع) واقع گرائی قرآن را نشان می دهد كه انتظار ایده آلیستی ندارد وبا تكیه برعقل سلیم و فطرت انسان ها، به افكارعمومی و داوری متوسط مردم بهاء می دهد. بیشترین مواردی كه قرآن تبعیت ازعُرف را توصیه كرده است، در مناسبات زن و شوهرو موضوعات مربوط به آن ( مثل : تساوی حقوق طرفین، حسن معاشرت، رایزنی بایكدیگر، خواستگاری، مهریه، طلاق، حقوق زنان مطلقه یا بیوه، اختلافات زناشوئی، رجوع مجدد، دایه گرفتن و پول شیر، وظیفه مرد درتهیه غذا و پوشاك كودك و...) می باشد كه حدود نیمی از كاربرد كلمه "معروف"
را در قرآن تشكیل می دهد (۱).

پس از مناسبات زناشوئی، ارتباط با والدین و خویشاوندان(۲)، حقوق یتیمان(۳)، گفتار نیك(۴)، بخشیدن قاتل(۵)، انفاق(۶) از مواردی هستند كه تبعیت از عُرف جامعه در آنها توصیه شده است. اما دیگر زمینه بسیار مهم كاربرد كلمه "معروف"، كه پس از مناسبات خانوادگی بیشترین رقم را از نظر آماری دارد، و به زبان و اصطلاح امروز نقش قشر آگاه جامعه، نهادهای مردمی و احزاب سیاسی را توضیح می دهد، همان مبحث "امر به معروف و نهی از منكر" است كه ده بار در قرآن تكرار شده است.بررسی این بخش مهم را به بخش بعدی موكول می كنیم.

پانویسها:

۱- بقره۲۲۸،۲۲۹،۲۳۱،۲۳۲،۲۳۳،۲۳۴،۲۳۵،۲۳۶،۲۴۰،۲۴۱، نساء۱۹،۲۵، ممتحنه۱۲، طلاق۲،۶

۲- بقره۱۸۰، لقمان۱۵

۳- نساء ۵،۶،۸

۴- محمد۲۱، احزاب۳۲، بقره ۲۶۳.

۵- بقره ۱۷۸.

۶- احزاب61
 امر به معروف و نهی از منكر" قالب و ظرفی" است برای بیان نقشی كه آحاد جامعه در حفاظت از "منافع ملی" دارند.

جایگاه افكار عمومی و عُرف درشریعت

در قسمت گذشته جایگاه عُرف و افكار عمومی را در شریعت اسلام مورد بررسی قرار دادیم و امر به معروفِ دین ِ دولتی را با امر به معروفی كه انگیزه امام حسین(ع) درمبارزه با استبداد یزیدی بود مورد مقایسه قرار دادیم و در تامل این كه چرا قرآن به جای: "امر به مشروع نهی از ممنوع" ، یا "امر به حلال نهی از حرام"! روی عُرف جامعه تاكید كرده ونام این فریضه را:"امر به معروف و نهی از منكر" گذاشته، گفتیم ارجاع دادن امور به عُرف جامعه (به جای شرع) واقع گرائی یك مكتب فكری را نشان می دهد كه انتظار ایده آلیستی ندارد وبا تكیه برعقل سلیم و فطرت انسان ها، به افكارعمومی و داوری مردم بهاء می دهد. اینك دنباله آن:

ممكن است گفته شود بت پرستی هم در روزگاری عُرف جوامع اولیه بوده است و امروز نیز عُرف بسیاری از جوامع الزاما عدالت نیست؛ گذشته از آن كه عُرف باید عقلانی و مطابق فطرت باشد، به نظر می رسد باید حساب عُرف را از عادات و رسومات و مُد و پسند زمانه جدا كرد و زمینه آن را در "حقوق" و مناسبات مردم با یكدیگر دید.

عنوان " امر به معروف و نهی از منكر" قالب و ظرفی" است در فرهنگ قرآنی، برای بیان مسئولیت اجتماعی هر شهروند و نقشی كه آحاد جامعه برای مراقبت و حفاظت از "منافع ملی" و سرنوشت مشتركشان دارند.

پیامبر اسلام(ص) برای تشریح این فریضه، و به اصطلاح شیرفهم كردن! امت خود در چهارده قرن پیش، از تمثیل "قایق" استفاده كرده است كه سرنشینانش سرنوشت مشتركی در دریای حوادث دارند. می پرسد: آیا اگر یكی از مسافران اقدام به سوراخ كردن محل نشستن خود كند، بقیه مسافران او را به حال خود می گذارند!؟... پس بدانید همه شما در قبال آنچه به سرنوشت جمعی تان مربوط است مسئولید.

در مثالی امروزی تر، می توان از نقش گلبول های سفید در دفاع از بدن دربرابر میكرب های مهاجم، برای فهم روشن ترِنقش فریضه مذكور استفاده كرد. بدیهی است اگربه دلیل بیماری، مغز استخوان كسی گلبول سفید نسازد، میكرب های لانه كرده در محیط گرم و مساعد بدن به زودی او را از پای در می آورند. بدنه جامعه نیز نیازمند مدافعینی برای مقابله با مفاسد می باشد تا از همان آغاز، قبل از آن كه فساد دامنگیر شود، با آن مقابله نماید، هرچند بدن ما مجهز به سیستم های دفاعی متنوعی می باشد، اما مهم ترین نقش را همین گلبول های سفید، كه همچون یك ارتش، تخصص، تنوع و تفكیك وظایف دارند، عهده دار می باشند.

"تكافل"(وكالت متقابل) اجتماعی و "ولایت"( سرپرستی مشترك) همگانی


سخن حكیمانه سعدی درجمله: "بنی آدم اعضای یكدیگرند...." بُعد فردیِ مسئولیت در قبال نابسامانی های عمدتا اقتصادی جامعه و محنت های محرومان را نشان می دهد. بُعد اجتماعی آن، مبارزه با ریشه ها و سرچشمه این نابسامانی هاست كه اغلب ازقدرت های متمركز غیر مردمی ناشی می شود. با این تعریف همه مردم از یكدیگر وكالت دارند از حقوقشان دفاع كنند و همچون دوستی صمیمی، سرپرست(ولی) یكدیگرند.


این مسئولیت را قرآن با تاكید بر كلمه "ولایتِ" مردم بریكدیگر( نه فقیهان برآنها) توصیه كرده و نشانه ایمان را همین احساس مسئولیت مشترك نسبت به معضلات مردمی شمرده است. بر خلاف دورویان(منافقان) كه "مثل یكدیگر" (سر و ته یك كرباس) مانند یك تپه ریگ، هرچند دركنارهم، اما جدای از هم هستند:

توبه ۶۷- الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ ۚ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْكَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ ...

مردان و زنان دورو، همه بركیش یكدیگرند، به ناپسند فرامی خوانند و از رفتار شایسته باز می دارند...

توبه ۷۱- وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ...

مردان و زنان مومن دوستان حامی یكدیگرند؛ به رفتار شایسته فرا می خوانند و از ناپسند باز می دارند...

تركِ چنین فریضه ای توسط مردم، یعنی عافیت طلبی و محافظه كاری آنان، "ولایت مردم بریكدیگر" را كه امروز حاكمیت ملی و دموكراسی نامیده می شود، تبدیل به "ولایت خواص"(صاحبان زر و زور و تزویر) می كند و بدترین ها را به حكومت خواهد رساند. این سخن حكیمانه امام علی(ع) است كه در وصایای هنگام شهادت به عنوان یكی از مبرم ترین ضرورت های زمانه! به معاصرینش هشدار داده است:

نامه ۴۷ نهج البلاغه- مبادا امر به معروف و نهی از منكر را ترك كنید كه دراینصورت اشرارتان بر شما حكومت خواهند كرد، آنگاه( برای دفع شر آنها) دعا می كنید و هرگز هم اجابت نخواهد شد!!

لاَ تَتْرُكُوا الاََْمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْیَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَیُوَلَّى عَلَیْكُمْ أَشْرَارُكُمْ، ثُمَّ تَدْعُونَ فَلاَ یُسْتَجَابُ لَكُمْ

فرمان تشكیل گروهی برای ایفای فریضه مراقبت از قوانین عُرفی

كلمه امت در قرآن نیز آمده است كه در میان جامعه اسلامی حتما باید گروهی باشند كه مردم را به خیر( بهترین راه حل های سیاسی، اقتصادی، اخلاقی و...) دعوت كرده، به آنچه توسط مردم شناخته و پذیرفته شده (معروف = عُرف و قانون مصوب) آگاهی دهند و از آنچه منكر است، یعنی خلاف خواسته های مورد توافق مردم باز دارند:

آل عمران۱۰۴- وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ  

كلمه "امت" در زبان عربی و فرهنگ قرآن، مفهوم اشتراك در هدف و مقصد دارد كه در جوامع امروزی این مقصود را دراحزاب، نهادهای فرهنگی مستقل مردمی و مطبوعات تعقیب می كنند. این سازمان ها باید پاسدار ارزش های مورد قبول جامعه و مانع استبداد باشند. دستور به تشكیل یك امت (ولتكن منكم امه...) از میان افراد جامعه، در آیه فوق، صریحا قشر آگاه را موظف می سازد به سازماندهی چنین نهادهائی اقدام جدی نمایند.

اما تشكیل نهادهای مستقل در جوامع استبداد زده ممكن نمی گردد، مگر آن كه "امنیت" برای اعضای آن موجود باشد، و امنیت نیز تحقق نمی یابد، مگر آنكه "آزادی" وجود داشته باشد. پس وجود آزادی برای احیاء اصل "امر به معروف و نهی از منكر"، همچون وجود آب برای ماهیان است!

مشكل همان داستان تقدّم مرغ یا تخم مرغ است!! بدون آزادی نمی توان امر به معروف ونهی از منكر كرد! آزادی هم در اسارت استبداد است! پس چه می شود كرد؟... می گویند آزادی نه دادنی است و نه گرفتنی!.. یاد گرفتنی است. ملتی كه بتواند آزادی را در میان خود تمرین و تكرار كند، حتما آن را به دولتمردانی كه به هرحال از مردم برخاسته اند، سرایت خواهد داد. شاهدش همین ملت هائی كه به آزادی، هرچند نسبی، رسیده اند.

مسلما در جوامع استبداد زده ای كه مردم حق انتقاد و اعتراض به حاكمان، برای پایمال شدن حقوقشان را ندارند، بیش از همه اخلاق و دین آسیب می بینند ، هرچند مستبدین خود مبلغ دین باشند، نمونه اش حكومتِ معاویه و یزید، كه بیش از زمان پیامبر و اهل بیتش ظواهر مذهبی را پاس می داشتند و برای توده های ساده دل مردم، سنگ دین را بیشتر به سینه می زدند! آری متظاهرترین حكومت های دینی می توانند ستمگرترین آنان نیز باشند و درغیبت آزادی و تعطیلِ انتقاد واعتراض، هیچ فضیلتی باقی نمی ماند.

این سخن حكیمانه امام علی(ع) است كه :

" همه اعمال نیكوو(حتی) جهاد در راه خدا در مقایسه با امر به معروف و نهی ازمنكر، همانند دمیدنی است بر دریای مواج! انجام این فریضه نه مرگ كسی را نزدیك می كند و نه از روزی كسی می كاهد (از گفتن حق نترسید). از همه اینها برتر، سخن عدلی است كه رو در روی یك رهبر ستمگر گفته شود( حكمت۳۷۴ یا ۳۶۶):

وَمَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَالْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْیِ عَنِ الْمُنكَرِ، إِلاَّ كَنَفْثَةٍ فِی بَحْرٍ لُجِّیٍّ وَإِنَّ الْأَمْرَ بالْمَعْروُفِ وَالنَّهْیَ عَنِ الْمُنكَرِ لاَ یُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ، وَلاَ یَنْقصَانِ مِنْ رِزْقٍ، وَأَفضَلُ مِنْ ذلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ.

از امام پنجم شیعیان (ع) نیز نقل كرده اند كه فرمود:

" امر به معروف و نهی از منكرشیوه پیامبران و راه روشن اصلاح گران است، فریضه ای است كه (تنها با اجرای) آن فرائض دیگر برپا ، راه ها امن، كسب و كار حلال، حقوق ستم دیدگان بازستانده، مملكت آباد، دشمنان رانده و امور برپا میگردد":

إنَّ الأمرِ باِلمَعرُوفَ والنَّهْیِ عَنِ المُنكَرِ سَبیلَ الأنبیاءِ و مِنهاج الصُّلَحاءِ ، فَریضَةً عَظیمَهً بِها تُقامُ الفَرائِض و تَأمَنُ المذاهب و تَحِلُّ المكاسِب و تُرَدُّ المَظالِم و تُعْمَرُ الأرض و یُنتَصِفُ مِنَ الأعْداءِ ، وَ یَسْتقیمُ الأمْر.

چنین بیانی از این فریضه، نشان می دهد كه عملكرد همه وزارت خانه ها: راه و ترابری، اقتصاد، دادگستری، آبادانی و مسكن، ارتش و اداره سایر امور جامعه، موقعی به سامان می آید كه مردم از امنیت و آزادی برخوردار باشند و بتوانند وزیران را در انحرافات مورد انتقاد قرار دهند. وگرنه با تعطیل آزادی ها، هیچ دولتی در بلند مدت گره از كارش گشوده نمی گردد و دیر یا زود سقوط خواهد كرد. نگاهی به اخبار مراقبت مردم از عملكرد مسئولان حكومتی در كشورهائی مثل سوئد و فنلاند... و عزلشان با كوچكترین تخلف اداری، تحقق اراده یك ملت را در نظارت بر حاكمان نشان می دهد.

توصیف جامعه نمونه ایمانی به ایفای وظیفه اجتماعی مراقبت از ارزش های عُرفی


شگفت آنكه قرآن تنها شرط برتری و امتیاز یك جامعه بر سایر جوامع را، نه قدرت نظامی، اقتصادی، علمی، هنری و حتی اخلاقی، بلكه همین حضور قشر آگاه جامعه در صحنه مراقبت ازاجرای قوانین و ارزش هائی می داند كه مورد توافق عُرف، یعنی همان عقل سلیم جمعی و توافق مشترك آنان واقع شده است.

آل عمران ۱۱۰- كُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ ....

شما بهترین گروهی هستید كه به خاطرانسان ها خارج شده اید (اگر) امر به معروف و نهی از منكر كنید...

این فریضه كه مهاركننده "فردگرائی" افراطی و فرورفتن در لاك منافع شخصی و از معضلاتِ حتی جوامع پیشرفته غربی( با عدم شركت بسیاری از مردم درانتخابات) محسوب می شود، نباید با فضولی كردن در اعتقادات و امور خصوصی اشخاص اشتباه گرفته شود. متاسفانه به دلیل بدآموزی و بدفهمی های رایج، این فریضه "اجتماعی" كه ناظر به "حقوق مردم" و مناسبات شهروندان درهرمجتمع انسانی با یكدیگر است، تبدیل به دخالت در "روابط بنده با خالق" در مسائلی عبادی مثل نمازو روزه وامثالهم شده است كه به تصریح مكرر قرآن ، حتی پیامبر(ص) هم چنین ماموریت و حقی جز ابلاغ و انذارنداشته است. بدتر از آن وقتی است كه دولت ها خود را موظف به پاسداری و مراقبت بر دینداری مردم بدانند و بخواهند با قوه قهریه و با اكراه و اجبار مردم را به اموری كه با قلب سر وكار دارد وادار سازند.

سوء استفاده تاریخی حاكمان برقدرت تكیه كرده از این فریضه كه حربهِ همیشگی آنان برای تحكیم دین دولتی بوده است، از دوران بنی عباس و صفوی و قاجار گرفته تا جمهوری اسلامی، این ذهنیت را برای توده های مردم پدید آورده كه گویا این حربه فقط چماق دین دولتی است! و از این رو نام بردن از امر به معروف و نهی از منكرتعصب وتجاوزبه حقوق مردم را تداعی می كند.

در قانون اساسی جمهوری اسلامی، امر به معروف و نهی ازمنكربه عنوان وظیفه سه جانبه مردم به دولت، دولت به مردم و مردم به مردم شناخته شده است، اما سهم "مردم به دولت" اغلب با سركوب و سُرب پاسخ داده شده است! درحالی كه انحراف دولتمردان و سوء استفاده آنان از قدرت، آثارزیان بارش برای جامعه هزاران بار بیش ازبی حجابی و مشروب خواری و قماربازی برخی از شهروندان است.

همانطور كه درقسمت های قبلی گفته شد، نه اقدام امام حسین(ع) برای ایفای این فریضه جز مقابله با انحراف یزید بوده است و نه سخنان امام علی(ع) در دوران حكومتش(گردآوری شده در نهج البلاغه) ربطی به نقش دولت در مراقبت از ایمان مردم دارد.

تمكین به افكار و خواسته های عمومی به هنگام قدرت


كسانی كه به قدرت می رسند، همیشه متجاوز خارجی، وابسته به بیگانه، كودتا كرده و ناشناخته نیستند، گاهی همان رهبرانی كه با یك انقلاب مردمی و یا با انتخاباتی آزاد به قدرت می رسند، حتی اگر سوابق و خدماتی هم ازمبارزه و زندان در كارنامه خود داشته باشند، به دلیل ماهیت فسادپذیری قدرت وفقدان سیستم نظارتی، جاه طلبی و جهل، همان نقش مستبدین قبلی را بازی می كنند و یادشان می رود قرار بوده آزاده باشند! نادرند "ماندلا"ها كه آزادی را نه از رقبای سیاسی خود دریغ كرد و نه حتی از زندان بانانش!

نگاه كنید به تجلیل قرآنی از كسانی كه به قدرت و امكاناتی می رسند، نه رویكرد به خدا را فراموش می كنند، نه تزكیه نفس را و نه وظیفه شان را برای پاسداری از ارزش های مورد توافق جامعه (عُرف). گوئی وقتی جایگاهشان از جلوی میز به پشت میزتغییر می كند، انصاف ، عدالت، امنیت و آزادی هم تغییر معنا می دهد!

حج ۴۱- الَّذِینَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ ۗ ...

در معنای امر و نهی


نكته قابل ذكر دیگر، بازشناسی معنای "امر" ( در امر به معروف) است كه القای نوعی "آمریت" و اجبار می كند، مسلما هیچ انسانی دوست ندارد مورد امر و نهی قرار گیرد و كسانی مصلحت او را بهتر از خودش تشخیص دهند. به راستی چرا كلمه "امر" در این فریضه به كار رفته است؟

با نگاهی اجمالی به موارد كاربرد این كلمه در قرآن در می یابیم كه معنای "امر"، الزاما فرمان دادن نیست، بلكه در بسیاری از موارد، راهنمائی كردن، ایده دادن و تبادل نظر است. در قرآن دو بار(در سوره های اعراف۱۱۰وشعراء۳۵) سخن فرعون به درباریانش را نقل كرده است كه برای مقابله با موسی(ع) گفت : "...شما چه امر می كنید"( فماذاتامرون) !؟ مسلما منظور فرعون كه ادعای خدائی می كرد، چیزی جزنظرخواهی از آنان و مشورت در شیوه برخورد با موسی نبود.

در قرآن تاكید شده كه نماز شما را از بدی ها "نهی" می كند(عنكبوت۴۵)، یا: " هركس نفس خود را از زشتی ها نهی كند..."(نازعات۴۰)، این نهی ها كه فاعلش وجدان است، مسلما با فرمان دادن های حاكمان تفاوت دارد. حتی درآنجائی كه خداوند به پیامبرش فرمان می دهد: "اهل خود را به نماز امر كن و براین كارشكیبا باش"(طه۱۳۲) و چنین مراقبتی نسبت به خانواده را از اسماعیل(ع) نیزستوده است(مریم۵۵)، مسلما نه فرمان خدائی، تعبد چشم و گوش بسته می طلبد و نه اصولا نماز،كه پیوندی قلبی با پروردگار است، با فرمان! فرا می آید. با چنین مقدماتی معلوم می شود "امر به معروف و نهی از منكر" نمی تواند بیرون از دایره آگاهی بخشی، ارشاد ، مشورت و رایزنی باشد.

تجربیاتی تاریخی از اقوام پیشین.


گرچه بیرون آمدن از پیله شخصی و پرداختن به پیرامون، رابطه ای مستقیم به خودآگاهی های جمعی و احساس تعلق ملی دارد و این امر عمدتا در دوران رشد آگاهی های جوامع حاصل شده است، با این حال می توان سراغ آن را در گزارشاتی كه قرآن از عملكرد مثبت یا منفی پیروان شریعت های پیشین ارائه داده گرفت. در این كتاب سكوت علمای یهودی را در برابرانحرافات زمان خود به باد انتقاد گرفته و محافظه كاری آنها را محكوم كرده است:

مائده ۶۳- چرا مربیان وعلمای دینی آنها را از گفتارگناه آلود و رشوه خوردنشان باز نمی دارند؟ چه كارزشتی می كردند!

لَوْلَا یَنْهَاهُمُ الرَّبَّانِیُّونَ وَالْأَحْبَارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَأَكْلِهِمُ السُّحْتَ ۚ لَبِئْسَ مَا كَانُوا یَصْنَعُونَ

مائده ۷۹- حق پوشان از دودمان یعقوب، به دلیل نافرمانی وتجاوز مورد نفرین داود و عیسی فرزند مریم قرار گرفتند.

آنها یكدیگر را از كارهای زشتی كه می كردند نهی نمی كردند. چه زشت بود آنچه می كردند!

لُعِنَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ۚ ذَٰلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا یَعْتَدُونَ {78}

كَانُوا لَا یَتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ ۚ لَبِئْسَ مَا كَانُوا یَفْعَلُونَ

البته همه چنین نبودند، این انصاف را قرآن به مسلمانان آموزش داده كه آنها را به یك چوب نرانید؛ از میان دودمان یعقوب(اهل كتاب) كسانی هستند كه.... و امر به معروف و نهی از منكر می كنند و در كارهای خیر پیشتازند...

آل عمران ۱۱۳و۱۱۴- لَیْسُوا سَوَاءً ۗ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ أُمَّةٌ .... َیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَیُسَارِعُونَ فِی الْخَیْرَاتِ ...

در دو آیه فوق (كه قسمتی از آن نقل گردید)، جمعا ده صفت ممتاز برای شایستگان اهل كتاب ذكر كرده است كه نگارنده چنین تجلیلی را در كمتر آیه ای از قرآن برای كسی دیده است!؛ (هدفمند بودن، بپاخواسته در راه حق، تلاوت آیات در نیمه های شب، خاكساری(سجده)، ایمان به خدا و آخرت، امر به معروف و نهی ازمنكر، شتاب در كار خیر، اصلاحگری، پرهیزكاری).

توصیه حكیمانه لقمان به فرزندش


از جمله اندرزهای حكیمانه لقمان به پسرش، كه در سوره ای به همین نام در قرآن آمده است، فریضه امر به معروف است كه آن فرزانه حكیم مصلحت دانسته از كودكی به فرزندش آموزش دهد. نكته قابل توجه، آگاهی بخشیدن به این نكته است كه انجام این فریضه عواقب سختی در دنیا دارد و باید در مقابل مصیبت هائی كه از ناحیه ستمگران به او خواهد رسید شكیبائی و تحمل داشته باشد! آیا همین یك آیه كافی نیست تا بدانیم این فریضه نقش و حق ملت در انتقاد به قدرتمندان است، نه برعكس كه نان و آب و حقوق و مزایا هم دارد!؟

لقمان۱۷- یَا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَاصْبِرْ عَلَىٰ مَا أَصَابَكَ ۖ إِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ

(لقمان گفت) ای پسرم به نماز بایست و دیگران را به شایسته فراخوان و از ناپسند بازدارو در این راه برآنچه( از سختی و مصیبت) به تو می رسد شكیبا باش، كه این نشانه قدرت اراده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱- بقره۲۲۸،۲۲۹،۲۳۱،۲۳۲،۲۳۳،۲۳۴،۲۳۵،۲۳۶،۲۴۰،۲۴۱، نساء۱۹،۲۵، ممتحنه۱۲، طلاق۲،۶
۲- بقره۱۸۰، لقمان۱۵
۳- نساء ۵،۶،۸
۴- محمد۲۱، احزاب۳۲، بقره ۲۶۳.
۵- بقره ۱۷۸.
۶- احزاب ۶۱.


  ** نوروز / میثم مشایخ **

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر