بابک داد ـ ویژه خبرنامه گویا
به نظرم خاتمی درست به هدف زده و همین باعث عصبانیت شدید مقامات نظام شده است. او سه شرط برای «احتمال حضور در انتخابات» گذاشت و مقامات با عصبیت و پرخاشگری، پرده از خیلی چیزها برداشتند؛ اولی اینکه «فتنه گران جماعت محدودی» نیستند که بشود حتی برای تظاهر هم به آنها امتیاز حضور در یک انتخابات داد! این یعنی حکومت بیش از خود ما، از قدرت و پتانسیل مردم معترض و مخالفانش آگاه است.
کمتر از یک هفته طول کشید تا دریابیم خاتمی این بار درست به هدف زده است و پرده های تازه ای از وحشت حاکمان را به کناری زده است. خاتمی اگرچه با گذاشتن این سه شرط برای ورود به رقابتهای انتخاباتی، خودش را در معرض انتقادهای معترضان و مخالفان نظام قرار داد، اما به گمانم او هدف بزرگتری را دنبال می کرد و به نتیجه آن هم رسید. هدفی که امروز با اعتراف عریان «احمد جنتی» دبیر شورای نگهبان به دست آمد. اینکه جمهوری اسلامی، حتی در شکل ظاهر هم نمی تواند پنهان کند که یک نظام غیرانتخاباتی و تک حزبی است و همه تظاهرش به انتخابات، یک نمایش رسواست.
بعد از کودتای انتخاباتی ۸۸ به این سو، آیت الله خامنه ای بارها تلاش کرد «فتنه گران» را جماعت محدودی بنامد که در مقابل «رأی مردم» و «خواست نظام» ایستادگی و لجاجت می کنند. تریبون های رسمی نظام و شخص رهبری بارها از «پیروزی ۸۰ درصدی نظام در انتخابات ۸۸» سخن گفته اند و تمامی آرای مخالفان را هم به عنوان «تأیید نظام با رأی مردم» تبلیغ می کنند. اکنون و در آستانه انتخابات مجلس نهم، خاتمی به یکی از سران فتنه(!) که به قول مقام رهبری، هیچ جایگاهی در میان مردم ندارند، سه شرط گذاشته تا «شاید» معترضان در انتخابات بعدی شرکت کنند. این سه شرط خاتمی، برای هر کسی که کمترین شناختی از حکومت داشته باشد، «شرط محال» و ناممکن هستند: التزام به قانون اساسی، آزادی کلیه زندانیان سیاسی و برگزاری یک انتخابات قانونمند و آزاد! این سه شرط، محک بزرگی برای رد این ادعای رهبری بود که اگر «فتنه گران» در اقلیت هستند و اگر واقعا" منفور ملت هستند، پس چرا رهبر و مقامات نظام حتی از «احتمال حضور» آنها در انتخابات بعدی از حالا چنین به هراس و وحشت افتاده اند؟
خاتمی با شناخت دقیق از وضعیت فعلی نظام، این سه شرط محال را مطرح کرد زیرا می دانست بعد از پاسخ حاکمیت به این سه شرط، پرده دیگری از رسوایی های این نظام غیرمردمی برملا خواهد شد. واقعیتی که به سخنان عصبی آیت الله جنتی وفاش شد. واقعیت این است که جمهوری اسلامی دیگر تحمل برگزاری هیچ انتخاباتی را ندارد، حتی حالا که تمام ابزارهای قبل و بعد از انتخابات را برای «تغییر نتیجه» یکجا در اختیار دارد؛ و این یعنی «وحشت نظام از رأی مردم». خاتمی سه شرط حداقلی برای شرکت در انتخابات آینده گذاشت (با آنکه مطمئن بود نظام هیچکدام را نمی پذیرد) و آیت الله جنتی، وحشت نظام را از حضور دوباره و رأی متفاوت مردم نمایان کرد. این هوشمندی خاتمی، حتی اگر برنامه ریزی شده نبود، ولی نتیجه بزرگی به دست داد. جمهوری اسلامی دیگر حتی در صورت ظاهری هم نمی تواند ادعای دموکراسی و مردمسالاری بکند. حکومتی که تظاهر می کرد و هنوز هم تظاهر می کند که مبتنی بر رأی و خواسته مردم است، اکنون سه شرط حداقلی خاتمی و به خصوص شرط «برگزاری انتخابات قانونی و سالم» را رد می کند و اعلام می کند نیازی به حضور رقیبان به بند کشیده خود ندارد! دو شرط دیگر خاتمی یعنی آزادی تمامی زندانیان سیاسی و التزام به قانون اساسی هم بخش دیگری از ماهیت واقعی مقامات جمهوری اسلامی را رسوا می نماید.
سران جمهوری اسلامی با حمله به خاتمی به چند واقعیت بزرگ اعتراف کرده اند، اعترافاتی که تاکنون به این صراحت نگفته بودند و این برای آگاهی بدنه اجتماع ایرانیان که هنوز دلبستگی هایی به نظام دارند، بسیار مهم است. واقعیتهایی که اگر چه مردم بسیاری به خوبی آنها را لمس می کنند، ولی هنوز باید روشن تر شوند تا سایر اقشار جامعه را هم به آگاهی برساند. همچنان که رسانه ای شدن این ماهیت نظام، برای تنویر افکار عمومی جهانیان بسیار اهمیت دارد. نظام با رد شروط خاتمی به چند نکته با صراحت اعتراف نمود:
اول: ج.ا اعتراف می کند به وجود دهها زندانی سیاسی که به جرم مشارکت در انتخابات پیش در زندان هستند! این به نوعی اعلام پذیرش کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و «تغییر نتیجه آراء» توسط سپاه و شورای نگهبان و به بند کشیدن فعالین ستادهای انتخاباتی است.
دوم: ج.ا اعتراف می کند به عدم التزامش به قانون اساسی و حقوق شهروندان. به نظرم این شرط خاتمی، هوشمندانه ترین شرط او بود. مقامات نظام اگر ذره ای بینش و درایت و به قول آقای خامنه ای «بصیرت» داشتند، با رد این شرط خود را بیش از این در مظان این اتهام داخلی و جهانی قرار نمی دادند که حکومت ایران به قوانین خودش هم پایبندی و التزام ندارد!
سوم: ج.ا اعتراف می کند به اینکه جز با تقلب و زندان و سرکوب، نمی توانست رأی مردم را تسخیر و مصادره کند. بنابراین دیگر این اشتباه را تکرار نخواهد کرد که مردم را به صحنه انتخابات فرا بخواند و دعوت کند. چه رسد به اینکه حتی برای گرم کردن تنور انتخابات، شرط و شروط رقیبان را بپذیرد! بنابراین آیت الله جنتی با کمال شتابزدگی، می گوید:«نیازی به حضور اصلاح طلبان در انتخابات نیست!»
چهارم: ج.ا اعتراف می کند که به رغم تبلیغات گسترده اش، از وزن واقعی مردم معترض و مخالفان خود به خوبی آگاهی دارد و می داند جنبش اعتراضی مردم ایران، نه تنها «جماعت محدودی» نیست بلکه مثل سیلابی است که به هیچ وجه نباید امکان حضور بیابد. این بزرگترین سند قدرت جنبش مردمی ماست.
مقامات جمهوری اسلامی اکنون به روشنی اعتراف می کنند که نه تنها نیازی به حضور اصلاح طلبان یا رقیبان دیگر برای شرکت در انتخابات ندارند، بلکه در تلویح اذعان می کنند که اساسا" نیازی به رأی مردم هم ندارند. خاتمی با این اقدام، که شاید در آغاز مورد انتقاد خیلی ها بود، ماهیت واقعی نظام را توسط سخنگویان اصلی نظام مثل آقای جنتی فاش ساخت و از منظر کنش سیاسی درست به هدف زد.
فرصت نوشتن/ روزنوشته های بابک دادکمتر از یک هفته طول کشید تا دریابیم خاتمی این بار درست به هدف زده است و پرده های تازه ای از وحشت حاکمان را به کناری زده است. خاتمی اگرچه با گذاشتن این سه شرط برای ورود به رقابتهای انتخاباتی، خودش را در معرض انتقادهای معترضان و مخالفان نظام قرار داد، اما به گمانم او هدف بزرگتری را دنبال می کرد و به نتیجه آن هم رسید. هدفی که امروز با اعتراف عریان «احمد جنتی» دبیر شورای نگهبان به دست آمد. اینکه جمهوری اسلامی، حتی در شکل ظاهر هم نمی تواند پنهان کند که یک نظام غیرانتخاباتی و تک حزبی است و همه تظاهرش به انتخابات، یک نمایش رسواست.
بعد از کودتای انتخاباتی ۸۸ به این سو، آیت الله خامنه ای بارها تلاش کرد «فتنه گران» را جماعت محدودی بنامد که در مقابل «رأی مردم» و «خواست نظام» ایستادگی و لجاجت می کنند. تریبون های رسمی نظام و شخص رهبری بارها از «پیروزی ۸۰ درصدی نظام در انتخابات ۸۸» سخن گفته اند و تمامی آرای مخالفان را هم به عنوان «تأیید نظام با رأی مردم» تبلیغ می کنند. اکنون و در آستانه انتخابات مجلس نهم، خاتمی به یکی از سران فتنه(!) که به قول مقام رهبری، هیچ جایگاهی در میان مردم ندارند، سه شرط گذاشته تا «شاید» معترضان در انتخابات بعدی شرکت کنند. این سه شرط خاتمی، برای هر کسی که کمترین شناختی از حکومت داشته باشد، «شرط محال» و ناممکن هستند: التزام به قانون اساسی، آزادی کلیه زندانیان سیاسی و برگزاری یک انتخابات قانونمند و آزاد! این سه شرط، محک بزرگی برای رد این ادعای رهبری بود که اگر «فتنه گران» در اقلیت هستند و اگر واقعا" منفور ملت هستند، پس چرا رهبر و مقامات نظام حتی از «احتمال حضور» آنها در انتخابات بعدی از حالا چنین به هراس و وحشت افتاده اند؟
خاتمی با شناخت دقیق از وضعیت فعلی نظام، این سه شرط محال را مطرح کرد زیرا می دانست بعد از پاسخ حاکمیت به این سه شرط، پرده دیگری از رسوایی های این نظام غیرمردمی برملا خواهد شد. واقعیتی که به سخنان عصبی آیت الله جنتی وفاش شد. واقعیت این است که جمهوری اسلامی دیگر تحمل برگزاری هیچ انتخاباتی را ندارد، حتی حالا که تمام ابزارهای قبل و بعد از انتخابات را برای «تغییر نتیجه» یکجا در اختیار دارد؛ و این یعنی «وحشت نظام از رأی مردم». خاتمی سه شرط حداقلی برای شرکت در انتخابات آینده گذاشت (با آنکه مطمئن بود نظام هیچکدام را نمی پذیرد) و آیت الله جنتی، وحشت نظام را از حضور دوباره و رأی متفاوت مردم نمایان کرد. این هوشمندی خاتمی، حتی اگر برنامه ریزی شده نبود، ولی نتیجه بزرگی به دست داد. جمهوری اسلامی دیگر حتی در صورت ظاهری هم نمی تواند ادعای دموکراسی و مردمسالاری بکند. حکومتی که تظاهر می کرد و هنوز هم تظاهر می کند که مبتنی بر رأی و خواسته مردم است، اکنون سه شرط حداقلی خاتمی و به خصوص شرط «برگزاری انتخابات قانونی و سالم» را رد می کند و اعلام می کند نیازی به حضور رقیبان به بند کشیده خود ندارد! دو شرط دیگر خاتمی یعنی آزادی تمامی زندانیان سیاسی و التزام به قانون اساسی هم بخش دیگری از ماهیت واقعی مقامات جمهوری اسلامی را رسوا می نماید.
سران جمهوری اسلامی با حمله به خاتمی به چند واقعیت بزرگ اعتراف کرده اند، اعترافاتی که تاکنون به این صراحت نگفته بودند و این برای آگاهی بدنه اجتماع ایرانیان که هنوز دلبستگی هایی به نظام دارند، بسیار مهم است. واقعیتهایی که اگر چه مردم بسیاری به خوبی آنها را لمس می کنند، ولی هنوز باید روشن تر شوند تا سایر اقشار جامعه را هم به آگاهی برساند. همچنان که رسانه ای شدن این ماهیت نظام، برای تنویر افکار عمومی جهانیان بسیار اهمیت دارد. نظام با رد شروط خاتمی به چند نکته با صراحت اعتراف نمود:
اول: ج.ا اعتراف می کند به وجود دهها زندانی سیاسی که به جرم مشارکت در انتخابات پیش در زندان هستند! این به نوعی اعلام پذیرش کودتای انتخاباتی سال ۸۸ و «تغییر نتیجه آراء» توسط سپاه و شورای نگهبان و به بند کشیدن فعالین ستادهای انتخاباتی است.
دوم: ج.ا اعتراف می کند به عدم التزامش به قانون اساسی و حقوق شهروندان. به نظرم این شرط خاتمی، هوشمندانه ترین شرط او بود. مقامات نظام اگر ذره ای بینش و درایت و به قول آقای خامنه ای «بصیرت» داشتند، با رد این شرط خود را بیش از این در مظان این اتهام داخلی و جهانی قرار نمی دادند که حکومت ایران به قوانین خودش هم پایبندی و التزام ندارد!
سوم: ج.ا اعتراف می کند به اینکه جز با تقلب و زندان و سرکوب، نمی توانست رأی مردم را تسخیر و مصادره کند. بنابراین دیگر این اشتباه را تکرار نخواهد کرد که مردم را به صحنه انتخابات فرا بخواند و دعوت کند. چه رسد به اینکه حتی برای گرم کردن تنور انتخابات، شرط و شروط رقیبان را بپذیرد! بنابراین آیت الله جنتی با کمال شتابزدگی، می گوید:«نیازی به حضور اصلاح طلبان در انتخابات نیست!»
چهارم: ج.ا اعتراف می کند که به رغم تبلیغات گسترده اش، از وزن واقعی مردم معترض و مخالفان خود به خوبی آگاهی دارد و می داند جنبش اعتراضی مردم ایران، نه تنها «جماعت محدودی» نیست بلکه مثل سیلابی است که به هیچ وجه نباید امکان حضور بیابد. این بزرگترین سند قدرت جنبش مردمی ماست.
مقامات جمهوری اسلامی اکنون به روشنی اعتراف می کنند که نه تنها نیازی به حضور اصلاح طلبان یا رقیبان دیگر برای شرکت در انتخابات ندارند، بلکه در تلویح اذعان می کنند که اساسا" نیازی به رأی مردم هم ندارند. خاتمی با این اقدام، که شاید در آغاز مورد انتقاد خیلی ها بود، ماهیت واقعی نظام را توسط سخنگویان اصلی نظام مثل آقای جنتی فاش ساخت و از منظر کنش سیاسی درست به هدف زد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر