خواهرم با تو سخن میگویم گوش کن با تو سخن میگویم -- |
خواهرم با تو سخن میگویم گوش کن با تو سخن میگویم زندگی در نگهم گلزاریست و تو با قامت چون نیلوفر شاخه پرگل این گلزاری ، گل عفت ، گل صدرنگ امید گل فردای امید ، گل فردای سپید ، توهمان خرد نهالی ، که چنین بالیدی راست چون شاخه سرسبز برومند شدی همچو پرغنچه درختی ، همه لبخند شدی دیده بگشای و در اندیشه گلچینان باش همه گلچین گل امروزند. همه هستی سوزند کس به فردای گل باغ نمی اندیشد آنکه گرد همه گلها به هوس می چرخد بلبل عاشق نیست بلکه گلچین سیه کرداریست که سراسیمه رود در پی گلهای لطیف تا به یک لحظه به چنگ آردو ریزد در خاک دوست تو دشمن باغ است و نگاهش نا پاک تو گل شادابی به ره باد مرو ، غافل از باغ مشو با تو بی پرده سخن می گویم ، دل به لبخند حرامی مسپار دزد را دوست مخوان ، دیو خویان پلیدی که سلیمان رویند همه گوهر شکنند ، دیو کی ارزش گوهر داند خواهرم عفت تو دفع بلاست ، حافظ حرمت خون شهداست ای سراپا الماس از حرامی بهراس قیمیت خود مشکن ، قدر خود را بشناس. |
نشان فیس بوک
۱۳۸۹ دی ۲۰, دوشنبه
خواهرم با تو سخن میگویم گوش کن با تو سخن میگویم --
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر