مسیح علی نژاد
۶ اردیبهشت ۱۳۹۰
ولوله در وبلاگ نویسان حامی حکومت؛ کاش بمیریم، اختلاف آقا و احمدی نژاد را نبینیم
خبرنگاران جوانی که خود را حامی احمدی نژاد می دانستند در فضای وبلاگشتان اگر قرار باشد جانب کسی را به صورت علنی بگیرند از نوشته هایشان پیداست که ترجیح می دهند مدافع آیت الله خامنه ای باشند تا احمدی نژاد و مشایی. گذری به نظرات برخی از این وبلاگ نویسان که در رسانه های اصولگرا از جمله کیهان و ایران و فارس و صدا و سیما هم فعال بوده و هستند شاید ابعاد این ادعا را روشن تر می سازد
این روزها همه جای صحبت از نزاع های سیاسی میان اصولگرایان حاکم است و در میان وبلاگ نویسان حامی و هوادار دولت نیز ولوله ای در افتاده است و آنها هم همواره به هم توصیه و نصیحت می کنند که مبادا این اختلافات را علنی کنند.
از آنجایی که بسیاری از این وبلاگ نویسان از جمله خبرنگاران و گزارشگرانی هستند که برای رسانه های رسمی دولت نیز فعالیت می کنند ، ترجیح می دهند در فضای وبلاگستان کمتر به اختلافات میان رهبری و دولت دامن بزنند اما به دلیل جدی تر شدن این اختلافات جابجایی های گسترده ای نیز صورت گرفت که برخی از این خبرنگاران از رسانه های رسمی اخراج شده اند.
خبرنگاران جوانی که خود را حامی احمدی نژاد می دانستند در فضای وبلاگشتان اگر قرار باشد جانب کسی را به صورت علنی بگیرند از نوشته هایشان پیداست که ترجیح می دهند مدافع آیت الله خامنه ای باشند تا احمدی نژاد و مشایی.
گذری به نظرات برخی از این وبلاگ نویسان که در رسانه های اصولگرا از جمله کیهان و ایران و فارس و صدا و سیما هم فعال بوده و هستند شاید ابعاد این ادعا را روشن تر می سازد:
حامد طالبی خبرنگار اخراجی فارس که اینک برای سایت مشرق نیوز می نویسد و از جمله خبرنگارانی است که در بیشتر سفرهای استانی با احمدی نژاد همراه است و در ستایس رفتارهای احمدی نژاد در سفرهای داخلی می نوسید اینبار عکسی از خود و احمدی نژاد را منتشر کرده اما خطاب به همفکرانش نوشته است: از امروز مسائل اخیر به هر سمتی پیش رفت، اظهار نظر “له” یا “علیه” خلاف مصلحت نظام است، تا زمانی که رهبر معظم انقلاب فرمایند.
حسین رنجبران خبرنگار صدا و سیما است و برخلاف حامد طالبی همواره در وبلاگش در مدح و ثنای رفتار احمدی نژاد در مورد سفرهای خارجی حاشیه نویسی می کند. وی مجری همان برنامه تلوزیونی است که با حیدر مصلحی مصاحبه اختصاصی انجام داده بود. او هم همانند شماری دیگر از طرفداران احمدی نژاد این روزها در فضای مجازی ترجیح داده است سکوت کند و در لاک خود فرو رفته رود اما در آخرین نوشته اش خطاب به یکی از مدیران ارشد دولتی نوشته است: مدیر ارشد دولت مردمی! ولایی بودن پیشکش، اخلاق انسانی را رعایت کنید.
محمد مهدی اسلامی که بارها برای روزنامه های اصولگرایان نوشته است و از جمله سرمقاله نویسان روزنامه ایران است که در مورد مقاله آواز دلفین های اعتماد ملی هم او سرمقاله ای برای روزنامه ایران نوشت و سلسله مصاحبه هایی را با نمایندگان مجلس برای خبرگزاری فارس انجام داده بود تا به شدت به روزنامه ی اعتماد ملی حمله کرده باشد. او که سابقه خبرنویسی علیه روزنامه های منتقد دولت را در پرونده خود دارد این روزها در یاس و سرخوردگی به سر می برد و مدام هم در نوشته ای وبلاگی اش همه را توصیه به اتحاد و عدم علنی ساختن اختلافات می کند.
او در یکی از آخرین نوشته های سیاسی اش اما ناچار شد مستقیما اختلافات اصولگرایان را به عنوان «فتنه» توصیف کند. وی که بارها در روزنامه های اصولگرا اعتراضات مردمی به تقلب در انتخلبات ریاست جمهوری را فتنه توصیف کرده بود اینبار ناگزیر می شود به صراحت بگوید آنچه این روزها از سوی احمدی نژاد و مشایی رخ می دهد نوعی فتنه است.
وی که به تعبیر خودش نگران علنی شدن اختلافات اصولگراین در ایام پیش از انتخابات است ، مطیعِ ولایت بودن را به همفکرانش توصیه می کند و می نویسد: «فتنه و آزمایش» و نیز «وسوسه و دشمنی» همیشه برای همگان و از جمله برای هر گروه از اصولگرایان وجود دارد. اگر در ایمان خود دقت و مراقبت نماید، بصیر باشند، فریب سخنان به ظاهر آراسته و فریبندهی دشمنان آشکار و پنهان خود را نخورند، غرور نکنند، تابع و مطیع «ولایت» باشند.
تقی دژاکام نویسنده روزنامه کیهان نیز در وبلاگ خود در عین حال که از احمدی نژاد دفاع می کند وی می گوید اگر دوباره با انتخابات ۸۸ برگردد به او رای خواهد داد با تردید در مورد فسادهای مالی دوستان احمدی نژاد چنین می نویسد: به دلایلی از جمله آنچه رهبر عزیزم در جمع فرمانده و اعضای نیروی انتظامی کشور فرمودند از تفصیل این بخش می گذرم اما حضور جمعی از افراد فاسد فکری و مالی و کسانی که در تصور خام خود می پندارند با توسل به شیوه های عوامگرایانه و غیر توحیدی می توانند رأی توده مردم موحد و ولایتمدار و باهوش کشورمان را بخرند ، در سایه رئیس جمهور خدوم و خوش سابقه ، و رجحان یافتن آنان بر مؤمنان دلسوز و ناصحان مشفق ، چیزی نیست که بتوان از آن بسادگی گذشت و برای احمدی نژاد عزیز احساس خطر نکرد .
محمد رضا یکی دیگر از نویسندگان سایت شبکه ایران در وبلاگش نوشته است:
متاسفانه جریان انحرافی مشایی در ادامه فعالیتها برای انتخابات مجلس، شورای شهر و در نهایت ریاستجمهوری چند روز پیش مدیریت روزنامه ایران را در اختیار گرفت و حتی رئیس خوب سایت شبکه ایران را عوض کرد تا بعد از ۶ سال عکس مشایی روی روزنامه ایران و سایت اینترنتی این روزنامه برود.
وی واژه ی «براندازان» که مدت ها از سوی رسانه ها برای منتقدان حکومت مطرح می شد را اینبار برای خود دولتی ها به کار می برد:
براندازان سخت همانهایی هستند که در فراخوانهای ضد انقلاب به خیابانها میآیند؛ بسیاری از آنها ظاهر خاصی دارند. براندازان نرم هم ظاهر خاصی دارند، ظاهری طرفدار نظام.
میثم تولایی که به تازگی از روزنامه « ایران» استعفا داده است در وبلاگش از این اختلافات چنان به ستوه آمده است که نوشت: این روزها تنها آرزوی مردن برایمان مانده! اینکه بمیریم و نبینیم کسی که خودمان علمش کردیم جلوی آقا بایستد، آقا را مجبور کند دوبار دست به قلم ببرد …
امیرحسین ثابتی که در چندین سایت اصولگرا از جمله شبکه ایران، جهان نیوز و رجا نیوز و….همواره در مورد فعالین جوان سیاسی و رسانه ای خبر و گزارش حاشیه ای می نویسد، نیز این روزها از نزاع های احمدی نژاد و خامنه ای به تکاپو افتاده است و به جای نوشتن در رجا نیوز و شبکه ایران در وبلاگش به صورت خصوصی و رمزدار برای خودی ها مطلب می نویسد.
کسانی مانند حسین رنجبران، تقی دژاکام، میثم تولایی، امیرحسین ثابتی، حامد طالبی و برخی از خبرنگارانی که همزمان در رسانه ملی و خبرگزاری های رسمی و سایت های اصولگرا می نویسند این روزها در میانه ی دفاع از خامنه ای و احمدی نژاد اگرچه مردد مانده اند اما بیشتر جانب آیت الله خامنه ای را گرفته و ترجیح می دهند احمدی نژاد را در صورت حمایت همه جانبه ی او از مشایی رها کنند و احمدی نژاد دیگری برای انتخابات آینده خلق کنند.
سایت دیگربان یادداشت امیرحسین ثابتی را در مورد اختلافات اخیر دولت و رهبری به صورت کامل منتشر کرده است که خواندنی است :
امیر حسین ثابتی در یادداشت رمزداری که در وبلاگ خود نوشته این ادعا را مطرح کرده است که احمدینژاد برای بازگشت به نهاد ریاست جمهوری و شکستن «تحصن» خود سه شرط گذاشته است: «اول اینکه مشایی معاون اول شود، دوم مصلحی وزیر اطلاعات نباشد و سوم سعید جلیلی از شورای عالی امنیت ملی برود.»
وی نوشته که احمدینژاد برای بازگشت به نهاد ریاست جمهوری و شکستن «تحصن» خود سه شرط گذاشته است: «اول اینکه مشایی معاون اول شود، دوم مصلحی وزیر اطلاعات نباشد و سوم سعید جلیلی از شورای عالی امنیت ملی برود.»
محمود احمدینژاد در اعتراض به ابقای حیدر مصلحی از سوی علی خامنهای بیش از چهار روز است که از حضور در نهاد ریاست جمهوری خودداری میکند.
گروهی از محافظهکاران در دیدارهای خصوصی از وی خواستهاند حکم رهبر جمهوری اسلامی را بپذیرد٬ اما احمدینژاد آنطور که این وبلاگنویس نوشته است حاضر به پذیرش این حکم نیست و شروط جدیدی را پیش کشیده است.
دفتر علی خامنهای در روزهای اخیر بارها رسانههایی که اخبار اختلاف رهبر جمهوری اسلامی و رئیس دولت دهم را مستقیم و غیر مستقیم پوشش دادهاند را مجبور به حذف گزارشهای خود کرده است.
سایت الف٬ آزادینیوز و دولتیار از جمله سایتهایی هستند که در روزهای اخیر برخی مطالب آنها در خصوص اختلاف خامنهای و احمدینژاد حذف شده است.
آقای خامنهای در روزهای اخیر بارها به صراحت از مقامهای جمهوری اسلامی و رسانهها خواسته که اختلافهای پشت پرده را برای مردم فاش نکنند.
خواستههای خامنهای مبنی بر پنهان کردن اختلافها در شرایطی مطرح میشود که سایت رجانیوز هم روز گذشته (دوشنبه پنجم اردیبهشت) از انتشار عمومی اخبار محرمانه در سایتها انتقاد کرده بود.
این در حالی است که یکی از نویسندگان این سایت در یادداشتی هرچند رمزدار به افشای اخبار طبقهبندی شدهای پرداخته که تاکنون در هیچ رسانهای منتشر نشده است.
این وبلاگنویس در یادداشت خود به صراحت نوشته که محمود احمدینژاد «استحاله شده» و در برابر حکم رهبر جمهوری اسلامی ایستاده است.
ثابتی پیشبینی کرده که احمدینژاد پس از چند روز قهر به نهاد ریاست جمهوری بازخواهد گشت٬ اما هدف نهایی وی بالا بردن هزینه صدور حکم حکومتی برای خامنهای است.
وی نوشته که «هدف این حرکت دکتر {تحصن} بالا بردن هزینه برای آقاست که در برابر انحرافات بعدی، از حکم حکومتی استفاده نکند.»
امیر حسین ثابتی همچنین درباره انتخابات آینده ریاست جمهوری نوشته است: «میتوانیم برای انتخابات بعدی گزینهای بهتر از دکتر {احمدینژاد} را بیاوریم. حالا از سعید جلیلی بگیرید تا باقری لنکرانی یا صفار هرندی یا هر کس دیگر که الان شاید حتی اسمش را ندانیم.»
وی خطاب به دوستان خود نوشته که «فراموش نکنیم یک نفر مدل احمدینژاد ۸۴ را باید رو کنیم و به کمتر از آن هم قانع نباشیم.»
۱. وضعیت این روزهای دولت، خطرناکترین وضعیت طی ۶ سال اخیر است. دکتر رسما قهر کرده است و خود را خانه نشین کرده است. از بعد از سفر استانی به کردستان یک راست به منزل رفته و به جز دیدار با یک گروه خارجی که از چین به تهران آمدهاند، هیچ فعالیت رسمی دیگر نداشته و حتی در جلسه هیئت دولت روز یکشنبه نیز حضور نیافته و این جلسه با ریاست مفسد اقتصادی بزرگ (آقای معاون اول) تشکیل شده است.
۲. همه ما این روزها از هم میپرسیم که چرا دکتر این کارها را میکند؟ همه به نوعی به دنبال جواب هستیم و من هم اینجا مینویسم چند خطی را که دیگر دارم ۱۰۰% مطمئن میشوم پاسخ سوالات این روزهای همه ماست:
دکتر الان هر چه که هست، دیگر آن احمدینژادی که ما میخواهیم و انتظار داشتیم، نیست. بخواهیم یا نخواهیم، خوشمان بیاید یا بدمان بیاید یا هر چیز دیگر، محمود احمدینژاد تغییر کرده است. من به این اعتقادی ندارم که دکتر از ۸۴ در بین ما با شعارهای مختلف و… نفوذ کرد و الان خودش را دارد نشان میدهد، بالعکس معتقدم تغییر کرده است و این تغییر آنقدر جدی است که امروز علنا در برابر آقا ایستاده است. حکم آقا برای وزارت مصلحی را بر نمیتابد و میگوید او وزیر رهبری است، نه رییس جمهور، در جلسات هیئت دولت حاضر نمیشود و از همه بدتر سه شرط برای بازگشت به دفتر کارش گذاشته است: اول اینکه مشایی معاون اول شود، دوم مصلحی وزیر اطلاعات نباشد. سوم سعید جلیلی از شورای عالی امنیت ملی برود.
دو مورد اول که مشخص است. ایستادن علنی جلوی حکم حکومتی رهبری است. اما مورد سوم هم دست کمی ندارد، چون همه ارادت ویژه آقا به سعید جلیلی را میدانیم و از همه بدتر اینکه این مورد نیز جزو خواستههای دیرین مشایی است. رفتن جلیلی از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی…
نمیدانم از کسانی که این مطلب را میخوانند، چند نفر برنامه ۴ شنبه هفته قبل دکتر الهام را بودند، آنجایی که گفت یکی از شاهرگهای اصلی جریان مشایی، اشراف بر جایگاههای اطلاعاتی کشور است. و حالا بهتر میشود این پازل را تکمیل کرد: مصلحی باید از اطلاعات برود، جلیلی از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی. یعنی ۲ گلوگاه حساس اطلاعاتی- امنیتی نظام از وجود دو فرد به شدت مورد اعتماد رهبری خالی شود…
۳. این روند تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟ خیلیها میگویند دکتر آنقدر در خانه مینشیند و به اصطلاح تحصنش را ادامه میدهد تا بحران در کشور فراگیر شود، همه بفهمند مشکل جدیتر از اینهاست که آقا هر روز در صحبتهایش بگوید اتفاقی نیفتاده و رسانهها شلوغ نکنند، و بالاخره ضربه اصلی را در این موقعیت به نظام بزنند. اما من معتقدم این اتفاق نخواهد افتاد. برعکس، دکتر بعد چند روز دوباره روند کار خود را شروع میکند. حالا به چه بهانهای را خدا میداند، اما این روند را ادامه نمیدهد چون اگر قرار باشد الان همه پتانسیل جریان انحرافی برای ضربه زدن به نظام و رهبری خرج شود، در واقع همه برگهای آنها خواهد سوخت. بلکه هدف این حرکت دکتر نیز بالا بردن هزینه برای آقاست که در برابر انحرافات بعدی، از حکم حکومتی استفاده نکند. یعنی این فضا کاملا شکل بگیرد که استفاده از حکم حکومتی حتی در دولت احمدینژاد نیز برای آقا هزینه دارد و ممکن است یک دفعه رییس جمهور چند روز همه چیز را رها کند و در خانه بنشیند! ضمن اینکه همه اینها تازه اول کار جریان مشایی است و امیدهای فراوان آنها در انتخابات مجلس نهم است، در ریاست جمهوری یازدهم است، در چالشهای مقطعی با نهادهای انقلابی مثل شورای نگهبان و سپاه و… است.
فضایی که آنها در چارچوبهای قانونی و رسمی بیشتر میتوانند از آن بهره برداری کنند. مثلا کافی است برای مجلس نهم که انتخابات آن در اسفند همین امسال برگزار میشود، چند کاندیدای منتسب بهشان رد صلاحیت شود، آن وقت ببینید چقدر حمله به شورای نگهبان را شروع میکنند که این یک نوع دیکتاتوری است و چرا آقای خامنهای مثلا در قبال رد صلاحیتها موضع گیری نمیکند؟ (خط تضعیف رهبری و ضربه زدن به نهادهای انقلابی) و دهها مثال دیگر… کما اینکه همین الان هم اگر دقت کنید، میتوانید تشابه ادبیات این جریان را با جریان ضد انقلاب ببینید.
اگر به سایتهای این جریان نگاهی بیندازید (تا الان بیش از ۲۰ سایت) یکی از کلماتی که به وفور از آن علیه جریان ارزشی و ولایی استفاده میکنند واژه «اقتدارگرا» است! این دقیقا همان ادبیات ضد انقلاب است. از تاجزاده که الان در زندان است بگیرید تا سایتهای فیلتر شده کنونی ضد انقلاب و این تشابهات اتفاقی نیست.
یا مثلا روزنامه ۷ صبح که تا الان ۲ شمارهاش در آمده و منبع مالی آن نیز کاملا غیر شفاف است، سردبیرش آرش خوشخو است! از بچههای چلچراغ. و اینها کمترین نشانههایی است که از تطابق عملکرد و گفتمان جریان انحرافی با جریان ضد انقلاب حکایت دارد.
۴. چه باید کرد؟
به نظرم این روزها سختترین روزهای بچه حزب اللهیها و حتی آقاست. برای اینکه از یک طرف بهترین گزینه انقلاب طی ۳۰ سال گذشته استحاله شده است و در برابر خودمان ایستاده که این خیلی بچهها را سرخورده میکند. از طرف دیگر هم جریانهای موازی اصولگرایی که بارها امتحان خودشان را پس دادهاند مثل لاریجانی، قالیباف، توکلی، مطهری، زاکانی، رضایی و… سعی دارند تا بگویند اگر ما مخالف احمدینژاد بودیم به این خاطر بود که از اول میدانستیم که اینطور میشود و…
لذا بچهها باید حواسشان باشد هم سرخورده نشوند و هم به دام این جریانهای موازی و قلابی هزار بار امتحان پس داده نیفتند. اگر هنوز هم روزهای پر التهاب قبل ۳ تیر ۸۴ را فراموش نکرده باشیم و یادمان باشد خدا چطور نصرتش را شامل حالمان کرد، میتوانیم برای انتخابات بعدی گزینهای بهتر از دکتر را بیاوریم. حالا از سعید جلیلی بگیرید تا باقری لنکرانی یا صفار هرندی یا هر کس دیگر که الان شاید حتی اسمش را ندانیم! اما فراموش نکنیم یک نفر مدل احمدینژاد ۸۴ را باید رو کنیم و به کمتر از آن هم قانع نباشیم، هر چند انشالله که به خرداد ۹۲ هم نرسیم و قبل از آن شاهد ظهور امام زمان (عج) باشیم، اما در هر صورت تا زمانی که دکتر به ظاهر همه اختلافات با آقا را علنی نکرده است، باید از کلیت دولت دفاع کنیم، حمایت از گفتمان کلی دولت و در عین حال ایستادن محکم در برابر انحرافات…
از آنجایی که بسیاری از این وبلاگ نویسان از جمله خبرنگاران و گزارشگرانی هستند که برای رسانه های رسمی دولت نیز فعالیت می کنند ، ترجیح می دهند در فضای وبلاگستان کمتر به اختلافات میان رهبری و دولت دامن بزنند اما به دلیل جدی تر شدن این اختلافات جابجایی های گسترده ای نیز صورت گرفت که برخی از این خبرنگاران از رسانه های رسمی اخراج شده اند.
خبرنگاران جوانی که خود را حامی احمدی نژاد می دانستند در فضای وبلاگشتان اگر قرار باشد جانب کسی را به صورت علنی بگیرند از نوشته هایشان پیداست که ترجیح می دهند مدافع آیت الله خامنه ای باشند تا احمدی نژاد و مشایی.
گذری به نظرات برخی از این وبلاگ نویسان که در رسانه های اصولگرا از جمله کیهان و ایران و فارس و صدا و سیما هم فعال بوده و هستند شاید ابعاد این ادعا را روشن تر می سازد:
حامد طالبی خبرنگار اخراجی فارس که اینک برای سایت مشرق نیوز می نویسد و از جمله خبرنگارانی است که در بیشتر سفرهای استانی با احمدی نژاد همراه است و در ستایس رفتارهای احمدی نژاد در سفرهای داخلی می نوسید اینبار عکسی از خود و احمدی نژاد را منتشر کرده اما خطاب به همفکرانش نوشته است: از امروز مسائل اخیر به هر سمتی پیش رفت، اظهار نظر “له” یا “علیه” خلاف مصلحت نظام است، تا زمانی که رهبر معظم انقلاب فرمایند.
حسین رنجبران خبرنگار صدا و سیما است و برخلاف حامد طالبی همواره در وبلاگش در مدح و ثنای رفتار احمدی نژاد در مورد سفرهای خارجی حاشیه نویسی می کند. وی مجری همان برنامه تلوزیونی است که با حیدر مصلحی مصاحبه اختصاصی انجام داده بود. او هم همانند شماری دیگر از طرفداران احمدی نژاد این روزها در فضای مجازی ترجیح داده است سکوت کند و در لاک خود فرو رفته رود اما در آخرین نوشته اش خطاب به یکی از مدیران ارشد دولتی نوشته است: مدیر ارشد دولت مردمی! ولایی بودن پیشکش، اخلاق انسانی را رعایت کنید.
محمد مهدی اسلامی که بارها برای روزنامه های اصولگرایان نوشته است و از جمله سرمقاله نویسان روزنامه ایران است که در مورد مقاله آواز دلفین های اعتماد ملی هم او سرمقاله ای برای روزنامه ایران نوشت و سلسله مصاحبه هایی را با نمایندگان مجلس برای خبرگزاری فارس انجام داده بود تا به شدت به روزنامه ی اعتماد ملی حمله کرده باشد. او که سابقه خبرنویسی علیه روزنامه های منتقد دولت را در پرونده خود دارد این روزها در یاس و سرخوردگی به سر می برد و مدام هم در نوشته ای وبلاگی اش همه را توصیه به اتحاد و عدم علنی ساختن اختلافات می کند.
او در یکی از آخرین نوشته های سیاسی اش اما ناچار شد مستقیما اختلافات اصولگرایان را به عنوان «فتنه» توصیف کند. وی که بارها در روزنامه های اصولگرا اعتراضات مردمی به تقلب در انتخلبات ریاست جمهوری را فتنه توصیف کرده بود اینبار ناگزیر می شود به صراحت بگوید آنچه این روزها از سوی احمدی نژاد و مشایی رخ می دهد نوعی فتنه است.
وی که به تعبیر خودش نگران علنی شدن اختلافات اصولگراین در ایام پیش از انتخابات است ، مطیعِ ولایت بودن را به همفکرانش توصیه می کند و می نویسد: «فتنه و آزمایش» و نیز «وسوسه و دشمنی» همیشه برای همگان و از جمله برای هر گروه از اصولگرایان وجود دارد. اگر در ایمان خود دقت و مراقبت نماید، بصیر باشند، فریب سخنان به ظاهر آراسته و فریبندهی دشمنان آشکار و پنهان خود را نخورند، غرور نکنند، تابع و مطیع «ولایت» باشند.
تقی دژاکام نویسنده روزنامه کیهان نیز در وبلاگ خود در عین حال که از احمدی نژاد دفاع می کند وی می گوید اگر دوباره با انتخابات ۸۸ برگردد به او رای خواهد داد با تردید در مورد فسادهای مالی دوستان احمدی نژاد چنین می نویسد: به دلایلی از جمله آنچه رهبر عزیزم در جمع فرمانده و اعضای نیروی انتظامی کشور فرمودند از تفصیل این بخش می گذرم اما حضور جمعی از افراد فاسد فکری و مالی و کسانی که در تصور خام خود می پندارند با توسل به شیوه های عوامگرایانه و غیر توحیدی می توانند رأی توده مردم موحد و ولایتمدار و باهوش کشورمان را بخرند ، در سایه رئیس جمهور خدوم و خوش سابقه ، و رجحان یافتن آنان بر مؤمنان دلسوز و ناصحان مشفق ، چیزی نیست که بتوان از آن بسادگی گذشت و برای احمدی نژاد عزیز احساس خطر نکرد .
محمد رضا یکی دیگر از نویسندگان سایت شبکه ایران در وبلاگش نوشته است:
متاسفانه جریان انحرافی مشایی در ادامه فعالیتها برای انتخابات مجلس، شورای شهر و در نهایت ریاستجمهوری چند روز پیش مدیریت روزنامه ایران را در اختیار گرفت و حتی رئیس خوب سایت شبکه ایران را عوض کرد تا بعد از ۶ سال عکس مشایی روی روزنامه ایران و سایت اینترنتی این روزنامه برود.
وی واژه ی «براندازان» که مدت ها از سوی رسانه ها برای منتقدان حکومت مطرح می شد را اینبار برای خود دولتی ها به کار می برد:
براندازان سخت همانهایی هستند که در فراخوانهای ضد انقلاب به خیابانها میآیند؛ بسیاری از آنها ظاهر خاصی دارند. براندازان نرم هم ظاهر خاصی دارند، ظاهری طرفدار نظام.
میثم تولایی که به تازگی از روزنامه « ایران» استعفا داده است در وبلاگش از این اختلافات چنان به ستوه آمده است که نوشت: این روزها تنها آرزوی مردن برایمان مانده! اینکه بمیریم و نبینیم کسی که خودمان علمش کردیم جلوی آقا بایستد، آقا را مجبور کند دوبار دست به قلم ببرد …
امیرحسین ثابتی که در چندین سایت اصولگرا از جمله شبکه ایران، جهان نیوز و رجا نیوز و….همواره در مورد فعالین جوان سیاسی و رسانه ای خبر و گزارش حاشیه ای می نویسد، نیز این روزها از نزاع های احمدی نژاد و خامنه ای به تکاپو افتاده است و به جای نوشتن در رجا نیوز و شبکه ایران در وبلاگش به صورت خصوصی و رمزدار برای خودی ها مطلب می نویسد.
کسانی مانند حسین رنجبران، تقی دژاکام، میثم تولایی، امیرحسین ثابتی، حامد طالبی و برخی از خبرنگارانی که همزمان در رسانه ملی و خبرگزاری های رسمی و سایت های اصولگرا می نویسند این روزها در میانه ی دفاع از خامنه ای و احمدی نژاد اگرچه مردد مانده اند اما بیشتر جانب آیت الله خامنه ای را گرفته و ترجیح می دهند احمدی نژاد را در صورت حمایت همه جانبه ی او از مشایی رها کنند و احمدی نژاد دیگری برای انتخابات آینده خلق کنند.
سایت دیگربان یادداشت امیرحسین ثابتی را در مورد اختلافات اخیر دولت و رهبری به صورت کامل منتشر کرده است که خواندنی است :
امیر حسین ثابتی در یادداشت رمزداری که در وبلاگ خود نوشته این ادعا را مطرح کرده است که احمدینژاد برای بازگشت به نهاد ریاست جمهوری و شکستن «تحصن» خود سه شرط گذاشته است: «اول اینکه مشایی معاون اول شود، دوم مصلحی وزیر اطلاعات نباشد و سوم سعید جلیلی از شورای عالی امنیت ملی برود.»
وی نوشته که احمدینژاد برای بازگشت به نهاد ریاست جمهوری و شکستن «تحصن» خود سه شرط گذاشته است: «اول اینکه مشایی معاون اول شود، دوم مصلحی وزیر اطلاعات نباشد و سوم سعید جلیلی از شورای عالی امنیت ملی برود.»
محمود احمدینژاد در اعتراض به ابقای حیدر مصلحی از سوی علی خامنهای بیش از چهار روز است که از حضور در نهاد ریاست جمهوری خودداری میکند.
گروهی از محافظهکاران در دیدارهای خصوصی از وی خواستهاند حکم رهبر جمهوری اسلامی را بپذیرد٬ اما احمدینژاد آنطور که این وبلاگنویس نوشته است حاضر به پذیرش این حکم نیست و شروط جدیدی را پیش کشیده است.
دفتر علی خامنهای در روزهای اخیر بارها رسانههایی که اخبار اختلاف رهبر جمهوری اسلامی و رئیس دولت دهم را مستقیم و غیر مستقیم پوشش دادهاند را مجبور به حذف گزارشهای خود کرده است.
سایت الف٬ آزادینیوز و دولتیار از جمله سایتهایی هستند که در روزهای اخیر برخی مطالب آنها در خصوص اختلاف خامنهای و احمدینژاد حذف شده است.
آقای خامنهای در روزهای اخیر بارها به صراحت از مقامهای جمهوری اسلامی و رسانهها خواسته که اختلافهای پشت پرده را برای مردم فاش نکنند.
خواستههای خامنهای مبنی بر پنهان کردن اختلافها در شرایطی مطرح میشود که سایت رجانیوز هم روز گذشته (دوشنبه پنجم اردیبهشت) از انتشار عمومی اخبار محرمانه در سایتها انتقاد کرده بود.
این در حالی است که یکی از نویسندگان این سایت در یادداشتی هرچند رمزدار به افشای اخبار طبقهبندی شدهای پرداخته که تاکنون در هیچ رسانهای منتشر نشده است.
این وبلاگنویس در یادداشت خود به صراحت نوشته که محمود احمدینژاد «استحاله شده» و در برابر حکم رهبر جمهوری اسلامی ایستاده است.
ثابتی پیشبینی کرده که احمدینژاد پس از چند روز قهر به نهاد ریاست جمهوری بازخواهد گشت٬ اما هدف نهایی وی بالا بردن هزینه صدور حکم حکومتی برای خامنهای است.
وی نوشته که «هدف این حرکت دکتر {تحصن} بالا بردن هزینه برای آقاست که در برابر انحرافات بعدی، از حکم حکومتی استفاده نکند.»
امیر حسین ثابتی همچنین درباره انتخابات آینده ریاست جمهوری نوشته است: «میتوانیم برای انتخابات بعدی گزینهای بهتر از دکتر {احمدینژاد} را بیاوریم. حالا از سعید جلیلی بگیرید تا باقری لنکرانی یا صفار هرندی یا هر کس دیگر که الان شاید حتی اسمش را ندانیم.»
وی خطاب به دوستان خود نوشته که «فراموش نکنیم یک نفر مدل احمدینژاد ۸۴ را باید رو کنیم و به کمتر از آن هم قانع نباشیم.»
******
متن کامل یادداشت رمزدار وبلاگ «دستنوشتههای یک دانشجو»۱. وضعیت این روزهای دولت، خطرناکترین وضعیت طی ۶ سال اخیر است. دکتر رسما قهر کرده است و خود را خانه نشین کرده است. از بعد از سفر استانی به کردستان یک راست به منزل رفته و به جز دیدار با یک گروه خارجی که از چین به تهران آمدهاند، هیچ فعالیت رسمی دیگر نداشته و حتی در جلسه هیئت دولت روز یکشنبه نیز حضور نیافته و این جلسه با ریاست مفسد اقتصادی بزرگ (آقای معاون اول) تشکیل شده است.
۲. همه ما این روزها از هم میپرسیم که چرا دکتر این کارها را میکند؟ همه به نوعی به دنبال جواب هستیم و من هم اینجا مینویسم چند خطی را که دیگر دارم ۱۰۰% مطمئن میشوم پاسخ سوالات این روزهای همه ماست:
دکتر الان هر چه که هست، دیگر آن احمدینژادی که ما میخواهیم و انتظار داشتیم، نیست. بخواهیم یا نخواهیم، خوشمان بیاید یا بدمان بیاید یا هر چیز دیگر، محمود احمدینژاد تغییر کرده است. من به این اعتقادی ندارم که دکتر از ۸۴ در بین ما با شعارهای مختلف و… نفوذ کرد و الان خودش را دارد نشان میدهد، بالعکس معتقدم تغییر کرده است و این تغییر آنقدر جدی است که امروز علنا در برابر آقا ایستاده است. حکم آقا برای وزارت مصلحی را بر نمیتابد و میگوید او وزیر رهبری است، نه رییس جمهور، در جلسات هیئت دولت حاضر نمیشود و از همه بدتر سه شرط برای بازگشت به دفتر کارش گذاشته است: اول اینکه مشایی معاون اول شود، دوم مصلحی وزیر اطلاعات نباشد. سوم سعید جلیلی از شورای عالی امنیت ملی برود.
دو مورد اول که مشخص است. ایستادن علنی جلوی حکم حکومتی رهبری است. اما مورد سوم هم دست کمی ندارد، چون همه ارادت ویژه آقا به سعید جلیلی را میدانیم و از همه بدتر اینکه این مورد نیز جزو خواستههای دیرین مشایی است. رفتن جلیلی از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی…
نمیدانم از کسانی که این مطلب را میخوانند، چند نفر برنامه ۴ شنبه هفته قبل دکتر الهام را بودند، آنجایی که گفت یکی از شاهرگهای اصلی جریان مشایی، اشراف بر جایگاههای اطلاعاتی کشور است. و حالا بهتر میشود این پازل را تکمیل کرد: مصلحی باید از اطلاعات برود، جلیلی از دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی. یعنی ۲ گلوگاه حساس اطلاعاتی- امنیتی نظام از وجود دو فرد به شدت مورد اعتماد رهبری خالی شود…
۳. این روند تا کجا ادامه پیدا خواهد کرد؟ خیلیها میگویند دکتر آنقدر در خانه مینشیند و به اصطلاح تحصنش را ادامه میدهد تا بحران در کشور فراگیر شود، همه بفهمند مشکل جدیتر از اینهاست که آقا هر روز در صحبتهایش بگوید اتفاقی نیفتاده و رسانهها شلوغ نکنند، و بالاخره ضربه اصلی را در این موقعیت به نظام بزنند. اما من معتقدم این اتفاق نخواهد افتاد. برعکس، دکتر بعد چند روز دوباره روند کار خود را شروع میکند. حالا به چه بهانهای را خدا میداند، اما این روند را ادامه نمیدهد چون اگر قرار باشد الان همه پتانسیل جریان انحرافی برای ضربه زدن به نظام و رهبری خرج شود، در واقع همه برگهای آنها خواهد سوخت. بلکه هدف این حرکت دکتر نیز بالا بردن هزینه برای آقاست که در برابر انحرافات بعدی، از حکم حکومتی استفاده نکند. یعنی این فضا کاملا شکل بگیرد که استفاده از حکم حکومتی حتی در دولت احمدینژاد نیز برای آقا هزینه دارد و ممکن است یک دفعه رییس جمهور چند روز همه چیز را رها کند و در خانه بنشیند! ضمن اینکه همه اینها تازه اول کار جریان مشایی است و امیدهای فراوان آنها در انتخابات مجلس نهم است، در ریاست جمهوری یازدهم است، در چالشهای مقطعی با نهادهای انقلابی مثل شورای نگهبان و سپاه و… است.
فضایی که آنها در چارچوبهای قانونی و رسمی بیشتر میتوانند از آن بهره برداری کنند. مثلا کافی است برای مجلس نهم که انتخابات آن در اسفند همین امسال برگزار میشود، چند کاندیدای منتسب بهشان رد صلاحیت شود، آن وقت ببینید چقدر حمله به شورای نگهبان را شروع میکنند که این یک نوع دیکتاتوری است و چرا آقای خامنهای مثلا در قبال رد صلاحیتها موضع گیری نمیکند؟ (خط تضعیف رهبری و ضربه زدن به نهادهای انقلابی) و دهها مثال دیگر… کما اینکه همین الان هم اگر دقت کنید، میتوانید تشابه ادبیات این جریان را با جریان ضد انقلاب ببینید.
اگر به سایتهای این جریان نگاهی بیندازید (تا الان بیش از ۲۰ سایت) یکی از کلماتی که به وفور از آن علیه جریان ارزشی و ولایی استفاده میکنند واژه «اقتدارگرا» است! این دقیقا همان ادبیات ضد انقلاب است. از تاجزاده که الان در زندان است بگیرید تا سایتهای فیلتر شده کنونی ضد انقلاب و این تشابهات اتفاقی نیست.
یا مثلا روزنامه ۷ صبح که تا الان ۲ شمارهاش در آمده و منبع مالی آن نیز کاملا غیر شفاف است، سردبیرش آرش خوشخو است! از بچههای چلچراغ. و اینها کمترین نشانههایی است که از تطابق عملکرد و گفتمان جریان انحرافی با جریان ضد انقلاب حکایت دارد.
۴. چه باید کرد؟
به نظرم این روزها سختترین روزهای بچه حزب اللهیها و حتی آقاست. برای اینکه از یک طرف بهترین گزینه انقلاب طی ۳۰ سال گذشته استحاله شده است و در برابر خودمان ایستاده که این خیلی بچهها را سرخورده میکند. از طرف دیگر هم جریانهای موازی اصولگرایی که بارها امتحان خودشان را پس دادهاند مثل لاریجانی، قالیباف، توکلی، مطهری، زاکانی، رضایی و… سعی دارند تا بگویند اگر ما مخالف احمدینژاد بودیم به این خاطر بود که از اول میدانستیم که اینطور میشود و…
لذا بچهها باید حواسشان باشد هم سرخورده نشوند و هم به دام این جریانهای موازی و قلابی هزار بار امتحان پس داده نیفتند. اگر هنوز هم روزهای پر التهاب قبل ۳ تیر ۸۴ را فراموش نکرده باشیم و یادمان باشد خدا چطور نصرتش را شامل حالمان کرد، میتوانیم برای انتخابات بعدی گزینهای بهتر از دکتر را بیاوریم. حالا از سعید جلیلی بگیرید تا باقری لنکرانی یا صفار هرندی یا هر کس دیگر که الان شاید حتی اسمش را ندانیم! اما فراموش نکنیم یک نفر مدل احمدینژاد ۸۴ را باید رو کنیم و به کمتر از آن هم قانع نباشیم، هر چند انشالله که به خرداد ۹۲ هم نرسیم و قبل از آن شاهد ظهور امام زمان (عج) باشیم، اما در هر صورت تا زمانی که دکتر به ظاهر همه اختلافات با آقا را علنی نکرده است، باید از کلیت دولت دفاع کنیم، حمایت از گفتمان کلی دولت و در عین حال ایستادن محکم در برابر انحرافات…
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر