نشان فیس بوک

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۰, شنبه

میرحسین در ملاقات با هاشمی: با مشکلات بودجه می سازم


روز‌شمار‌خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی / ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۵

میرحسین در ملاقات با هاشمی: با مشکلات بودجه می سازم

۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰
شب نخست‌وزیر به دفتر آمد. درباره وضع اقتصادی کشور بحث کردیم. او معتقد است می‌تواند با مشکلات بودجه بسازد
11870_921
تحول سبز: برگی از خاطرات آیت الله هاشمی رفسنجانی
صبح زود دکتر روحانی آمد. درباره جنگ، سپاه و ارتش و مسائل مربوط به قرارگاه صحبت کردیم. آقای محسن‌رضایی آمدند. در مورد عملیات آینده و مشکلات کمبود امکانات در اثر توطئه اخیر سقوط قیمت نفت مذاکره کردیم.
در ملاقات رزمندگان ممتاز خدمت امام شرکت کردم. چون امام صحبت نمی‌کنند، اینحانب مختصری حرف زدم۱/ ساعت ده به دفترم آمدم. عده‌ای برای پرداخت کمک به جبهه‌ آمده‌بودند.
آقای [سیداحمد]زرگر دادستان [مبارزه با] مواد مخدر آمد. از تصمیم شورای عالی قضائی مبنی بر عدم اعدام قاچاقچیان غیر مسلح شاکی بود و کمک می‌خواست. اعضای کمیسیون نیرو۲ که به دعوت شرکت‌های فروشنده نیروگاه به ایران، به کشورهای آلمان، سوئیس و ایتالیا رفته‌بودند گزارش نتایج سفر را دادند.
سرهنگ خوشنویسان آمد و از فشار گروه کار نظامی رئیس‌جمهور و ستاد مشترک بر سازمان حفاظت اطلاعات [ارتش] گفت و گزارش کار داد. آقای هاشمی معاون امور بین‌الملل مجلس آمد و از عدم توجه کارپردازی به کار او گله داشت.
ظهر آقایان [علی]رازینی، اتابکی، [علی]یونسی و [مصطفی]پورمحمدی برای مشورت در خصوص تشکیل دادگاه صحرائی برای محاکمه نظامیان متخلف در جنگ آمدند. درباره اهداف سیاسی و نظامی دادگاه و کیفیت برخورد، نیازهای مقرراتی و فتوائی صحبت شد. اطلاع دادند که از منطقه فکه، دشمن به لشکر ۱۶ حمله کرده و سه گردان را ضربه زده و از خط دفاع دوم عقب نشسته‌ایم، اوقاتم تلخ شد و در جلسه هیات رئیسه مجلس شرکت نکردم.
قرار بود امشب با سران قوا به قم برویم. چون آقای خامنه‌ای دیروقت از سیستان برگشتند و نمی‌توانستند به قم بیایند، منصرف شدیم و به آقای منتظری اطلاع دادم که یکشنبه آینده می‌آییم. شب نخست‌وزیر به دفتر آمد. درباره وضع اقتصادی کشور بحث کردیم. او معتقد است می‌تواند با مشکلات بودجه بسازد. شب در مجلس ماندم. آقای نادی [نجف‌آبادی] آمد و قرار شد کمیسیونی برای تعیین اولویت‌های خریدهای نظامی تشکیل شود.
۱- در این ملاقات که جمعی از ایثارگران عملیات والفجر ۸ متشکل از پرسنل واحدهای رزمی، پدافندی، مهندسی، پشتیبانی، تدارکات، امداد و سایر نیروهای شرکت کننده در عملیات حضور داشتند، آقای هاشمی ابعاد مختلف عملیات والفجر ۸ را که منجر به آزادسازی شهر استراتژیک فاو شد، تشریح کرد. ایشان ضمن طلب دعای خیر امام‌خمینی(ره) برای رزمندگان اسلام گفت: «این افراد که هر یک نمایندگانی از واحدهای خود می‌باشند، برای تجدید دیدار با فرمانده خود به اینجا آمده‌اند و امیدواریم که دعای خیر امام امت و امت شهید پرور بدرقه راه همه رزمندگان باشد.»
۲- اعضای کمیسیون امور پست و تلگراف و نیرو در مجلس شورای اسلامی عبارت بودند از: آقایان غلامرضا حیدری، محسن رهامی، عبدالرضا هاشم‌زائی، جواد راستی، حامد دامنی، اسحاق جهانگیری، طالب خیاطی، برزو مهبودی، رحیم علیزاده، سیدمحمد علی‌قریشی، احمد همتی و علی معزی. اعضای این کمیسیون به دعوت کمپانی براون باوری از تاسیسات تولید و انتقال نیرو در کشورهای سوئیس، آلمان و ایتالیا بازدید کرده‌بودند.
منبع : کتاب کارنامه و خاطرات سال ۱۳۶۵ ” اوج دفاع ” – دفتر نشر معارف انقلاب

درد دلها و ناگفته های مهرانگیز کار و لیلی پورزند از خودکشی سیامک


محمد مصطفايي

درد دلها و ناگفته های مهرانگیز کار و لیلی پورزند از خودکشی سیامک

۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۰
سیامک به صورت های مختلف شکنجه شده بود. او هرگز حاضر نشد برای ما از این شکنجه ها سخن گوید. اما یک بار دخترم لیلی موفق شده، از او حرف بکشد و صدای او را از تلفن ضبط کند که در مورد شکنجه هایش توسط بازجویان، صحبت کرده، اما هنور این صدا را پخش نکردیم بعد از این گفتگوی تلفنی سیامک به خاطر یادآوری شنکنجه ها، بیماریش تشدید شد و در قسمت مراقب های ویژه در بیمارستان بستری شد
محمد مصطفایی2
دستم به نوشتن نمی رود. نمی دانم از کجا شروع کنم. اما سعی می کنم بنویسم. درد دلها، غم ها و ناگفته های وکیلی مبرز و مشهور ایرانی را بنویسم که در کنارم افسرده و پکر نشسته است و چراهایی که ذهنش را مشغول کرده، مرور می کند. وکیلی که قربانی عقاید بشر دوستانه اش شده است و دست از تلاش بر نمی دارد. وکیلی که دارایی اش – علم ، تجربه وساک دستی است که برای رسیدن به دموکراسی و احترام به برابری و حقوق بشر او از این سو به آن سو می برد.
فوت سیامک پورزند، برایم قابل هضم نبود که به یکدفعه مهرانگیزبا صدای سرشار از بغض و لرزش خبر از خودکشی همسرش باوفایش می دهد. مات و مبهوت می شوم. او از طبقه ششم آپارتمانی که به امید دیدار همسر و فرزندانش در آنجا زندگی می کرد خود را به زمین سپرده بود. سیامک پورزند از دلتنگی محض، ناامیدی از دیدار فرزندان و همسرش با پیامی به ملت ایران خودکشی کرده بود.
چرا؟؟؟ چراهایی دوباره در ذهن مهرانگیز غوطه ور می شود. چرا سیامک خودکشی کرد؟ پیام سیامک برای میلیون ها ایرانی که خاطرشان برای او عزیز بوده چیست؟ آیا پیام سیامک پورزند نشان دادن وقاحت و سنگدلی حاکمان جمهوری اسلامی در سوء استفاده از قدرتی که به به ناشایست تحصیل کرده بودند نبود؟ چطور می شود پیر مردی که امیدی به دلیل موانع سیاسی به دیدار فرزندان و همسرش نمی بیند اینگونه جان بسپارد. خود را از آسمان به زمین بسپارد تا روحش از زمین به آسمان پر بکشد و همه تنها روح آزادش را تصور کنند که می کوید داشتن و درکنار من بودن همسر و فرزندانم حق مسلم من بود که در جمهوری اسلامی ناجوانمردانه سلب شد.
مهرانگیز کار می گوید: این چند ماه اخیر، به دلیل دوری از فرزندانش، نیاز به یک مرکز اعصاب و روان داشت. اما از بستری شدن خودداری می کرد. از دور از او می خواستیم که بستری شود. اما نمی پذیرفت. نبودن را به ندیدن فرزندانش و همسرش ترجیح می داد. پزشک معالجش تاکید کرده بود که ضروری است، بستری شود.
سیامک پیر مرد هشتاد ساله نویسنده ای که سالیان سال در نشریات مختلف به صورت حرفه ای قلم می زد، ممنوع الخروج بود. سئوالی که لااقل پاسخش برای یک وکیل دادگستری بی مفهوم بود. چرا سیامک پورزند ممنوع الخروج بود؟ آیا پیرمرد هشتاد ساله، خطری برای امنیت کشور دارد؟ پیر مردی که سالها تحت شکنجه ماموران امنیت جمهوری اسلامی بود.
مهرانگیز در حالی که اشک از چشمانش جاری می شد، با صدای لرزان می گوید: ما کوشش می کردیم که سیامک، به صورت قانونی یا غیر قانونی ازکشور ایران خارج شود. بارها موجبات خروج غیرقانونی را فراهم کردیم. زمانی که در تاریخ تعیین شده، خروجش به مرجله اجرا می رسید از این عمل امتناع می کرد. کهولت سن حتی قدرت خروج را به وی نمی داد. پس از اینکه از این طریق ناامید شدیم، به دنبال راهکارهای قانونی رفتیم.
وکلایی هم بودند که همکاری می کردند، ولی خودش این پرسه را نمی پسندید چرا که می دانست نتیجه ای نخواهد داشت. در نهایت به این نتیجه رسیدیم که از وکیل تسخیری که دادگاه ده سال پیش انتخاب کرده بود انتخاب کنیم. با آقای وکیل دبیر دریابیگی رفته و با ایشان صحبت کردیم. چون ایشان تنها وکیلی بوده اند که از محتویات پرونده اطلاع داشته و علت صدور حکم علیه سیامک را می دانست. ما هیچ گاه نتوانستیم پی ببریم که سیامک بر اساس چه دلایل و مدارکی محکوم به حبس شده است. چند روز پیش دست به دامان آن وکیل شدیم، خواستیم که به ما کمک کند تا سیامک نمرده بچه هایش را ببیند.
سیامک حتی از وکیل تسخیری و یا هر وکیل دیگری ناامید شده بود. یک سال و نیم از حبس ناعادلانه و انتقامجویانه اش، مانده بود. گر چه به دلیل وضعیت جسمانی اش، در خانه تحت نظارت ماموران اطلاعاتی، بستری بود اما اجازه خروج از کشور به وی داده نمی شد. مسئولین دستگاه قضایی نیز در این اواخر تنها با سکوتشان او را شکنجه می کردند تا نتواند فرزندانش را ببیند. ماموران امنیت زمانی که جهت تفتیش، وارد منزل مرحوم پورزند شده بودند، به عمد گذرنامه سیامک را دزدیدند و در صورتجلسه خود نامی از گذرنامه نیاوردند. اداره گذرنامه هم به دلیل دستور دادستان اجازه نداشت گذرنامه جدید صادر کند. او از همه کس و همه جا بریده بود. حالش روز به روز بدتر می شد. حرف هایی که می زد حرفهای نگران کننده ای بود.
زمانی که استاد مهرانگیز کار چنین سخنانی بر زبان جاری می کرد یاد جمله ای از او افتادم که می گفت: ” تبعید بدترین مجازات است.” او بیش از ده سال در تبعید بود و فرزندانش نیز ناخواسته چنین جرمی را به دوش می کشیدند و چاره و راهی جزء امید و نامه نگاری نمی یافتند.
مهرانگیز می گوید: در حال حاضر پنج سال است که دختران سیامک لیلی و آزاده، با نامه نویسی به مقامات مهم کشوری، از این مقامات می خواهند که دستور دهند که این پیر مرد از کشور به صورت قانونی خارج شود تا بتواند قبل از فوتش آنها را ببیند. تمام اسناد را در اختیار داریم. همه اسناد را به انحا مختلف به مراجع ذیصلاح ارسال کردیم. از طریق دفتر حمایت از منافع ایران در واشنگتن و همچنین سفارت ایران در اتاوا پیگیر موضع بودیم. شخص من برای آقای احمدی نژاد نامه نوشتم. سالی که آقایان احمدی نژاد و مشائی برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به نیویورک سفر کرده بودند، نامه ای نوشته و نامه از طریق مشائی به احمدی نژاد رسید. ولی متاسفانه کمترین جوابی نگرفیتم.
آخرین بار سال پیش، نامه ای به امضای من و دخترانم لیلی و آزاده پورزند به آقای صادق لاریجانی ارسال کردیم. این نامه به وسیله یکی از دوستان سیامک به نام دکتر ایروانی، پرفسور دانشگاه واتیکان در واشنگتن به دست دکتر محقق داماد رسید. آقای محقق داماد، داماد لاریجانی ها هستند. این نامه به دست لاریجانی رسید، این مقام ارشد قوه قضاییه نوید داد که این کار انجام خواهد شد، ولی هیچ کاری انجام نشد. ما در آن هنگام گفتیم که لااقل به ما امنیت بدهید ولی به این موضوع هم پاسخ نداند.
خودکشی سیامک به خاطر افسردگی، ناامیدی محض، دلتنگی برای دیدن فرزندانش و دلتنگی محض بوده است. زندگی برایش سیاه شده بود. هر چه سعی کردیم امید بدهیم دیگر نمی توانستیم.
استاد ممتاز علم حقوق در خصوص همسرش می گوید: آدم مهربانی بود. حتی ازمال دنیا یک ریال نداشت. ولی پرونده ای به ناحق برایش ساختند و به گونه ای وانمود کردند که میلیونها دلار از دولت آمریکا پول گرفته است. از خانه ما چیزی کمتر از چهارصد کرن پول پیدا کرده و آن را تبدیل به میلون ها دلار پول کرده بودند. برخی از امامان جمعه گفتند که پیدا کردند کسی را که چمدان پول را از آمریکایی ها گرفته و بین مطبوعات اصلاح طلب پخش کرده است.
او در خصوص روند دادگاه و رسیدگی قضایی به پرونده همسرش می گوید: اجازه انتخاب وکیل تعیینی ندادند. خودشان وکیل تسخیری انتخاب کردند. بدون اینکه دلیل آورده شود، قاضی جعفر صابر ظفرقندی را متصدی رسیدگی به این پرونده کردند. این قاضی رئیس شعبه ای بود که در مجتمع قضایی مهرآباد به پرونده هایی که در حوزه قضایی مهرآباد تحقق می یافت رسیدگی می کرد.
قاضی ظفرقندی را به خوبی می شناسم. این قاضی یکی از قضات ماذون دادگستری با اختیارات تام بوده است. صدور بازداشت موقت، قرار وثیقه های سنگنین، عدم اجازه به ورود وکیل به پرونده، صدور احکام حبس های طویل المدت، و عدم داشتن استقلال قضایی از جمله کمترین خصوصیت های وی بود. نزد وی پرونده های بسیاری داشتم که به ناحق موکلینم را به حبس های طولانی مدت محکوم کرده بود. زمانی که نام او را شنیدم بیش از پیش به انتقامجویی در این پرونده یقین حاصل کردم.
مهرانگیز می گوید: این قاضی، تحت تاثیر فشارهای بین المللی، برای تبرئه خود، سیامک را در مقابل تلوزیون قرار داد و با شکنجه هایی که بازجویان و وی نموده بودند موجبات اقرار به زیان خود را فراهم کردند. این قاضی که از قرار در گذشته دلاک و ریش تراش بود با فرچه و صابون، ریش و سیبیل سیامک را که تا سینه اش آمده بود اصلاح کرده بود. به همین دلیل در فیلمی که از تلوزیون پخش شد. جای زخم روی صورت سیامک مشاهده می شد.
سیامک به صورت های مختلف شکنجه شده بود. او هرگز حاضر نشد برای ما از این شکنجه ها سخن گوید. اما یک بار دخترم لیلی موفق شده، از او حرف بکشد و صدای او را از تلفن ضبط کند که در مورد شکنجه هایش توسط بازجویان، صحبت کرده، اما هنور این صدا را پخش نکردیم بعد از این گفتگوی تلفنی سیامک به خاطر یادآوری شنکنجه ها، بیماریش تشدید شد و در قسمت مراقب های ویژه در بیمارستان بستری شد.
مهم ترین صدمه روانی که به سیامک خورد این بود که او می گفت: از درون زندان بازجوها به من گفتند که اسم تو را سلیطه جهانی گذاشته اند و غیر از این اسمی نداری من گفتم اشکالی ندارد. تو نباید ناراحت بشوی این زبان آنهاست. این زبان حکومت آنهاست ولی او گفت که نمی توانم تحمل کنم.
مهرانگیز می گوید زندگی خصوصیمان متلاطم بود. هر دو گرفتار حمله ها بودیم. وقتی زندان رفتم و سرطان گرفتم این تشنج ها بیشتر شد. من در زندان آن قدر که متحمل شنیدن ناسزاهای بازجو و قاضی به سیامک می شدم. متحمل مسائل مربوط به خودم نبودم. با سیامک دشمنی خصوصی داشتند. و به من می گفتند بزرگ ترین جرم تو این است که با او ازداواج کردی. وقتی با قسم از آنها پرسیدم آیا سیامک ساواکی بود. گفتند ” نه ” و وقتی پرسیدم: چرا با او این قدر دشمنی دارید گفتند چون سینمای هالیوود و فرهنگ غربی را تبلیغ می کرد.
مهرانگیز دیگر نمی توانست سخن بگوید. وضعیت روحی اش طوری نبود که بتواند خاطرات تلخ گذشته اش را بگوید.
او را رها می گذارم تا آرام باشد.
سر زده به اتاق مهرانگیز می روم. روی تخت نشسته و در تنهاییش برای ده سال ندیدن همسرش اشک می ریزد. از همه چنایت هایی که علیه خانواده اش در ایران شده بود می گوید. از آزار و اذیت هایی که بازجویان وزارت اطلاعات نسبت به سیامک نمودند. از تهدیدها و خواسته های غیر قانونی بازجویان وزارت اطلاعات گفت.
ماموران وزارت اطلاعات و سپاه به خواسته شیطانی و غیر انسانی خود رسیده بودند. او را چنان مورد آزار و اذیت قرار دادند که ناچار شد از چهارمین طبقه ساختمانی که آرزوهایش را به باد داده بودند به آسمان پرواز کند.
معلوم هم نیست که آیا او را کشته اند یا خودکشی کرده است. اما در هر دو صورت رفتن ملکوتی این مرد بزرگ پیام بسیار بزرگی به ملت ایران داشت. او خواستار صلح و دموکراسی و برقراری عدالت و برابری بود.
او آرزوی ایرانی آباد و دیدار فرزندانش را داشت.
سیامک پورزند می گوید: می توان چون روح کولی دربه در، در صدای عاشقان تکرار شد…صبر اکسیر عتیقی است… اما نسیم و بادی که از سوی ما می وزد به کوه و دشت و دریا خواهد گفت ای عزیز دور از دیدار دلم برای تو تنگ است…

ایستادگی فعالان جنبش سبز شهرستان محلات علی رغم تشدید فشارها و تهدیدات


نام شهيد محلاتي بار ديگر دراين ديار زنده شد

ایستادگی فعالان جنبش سبز شهرستان محلات علی رغم تشدید فشارها و تهدیدات

۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۰
انتقاد به شرایط فعلی کشور آن هم از سوی کسانیکه جانبازی و اسارت در زمان دوران جنگ تحمیلی گواه بر ریشه و اصالت آنان در اصل و بنیان این انقلاب را دارد را بر نمی تابند. و حال این عزیزان که افتخار جانبازی و اسارت در دوران دفاع مقدس را دارند با برخوردهای نادرست برخی مسئولین امنیتی علاوه بر برکناری از سمت های خود همواره در معرض تهمت ها ی افراد به ظاهر حزب الهی قرار دارند
شهيد محلاتي1
تحول سبز: درحالیکه نزدیک به دو سال از انتخابات ریاست جمهوری و حوادث تلخ پس از آن که منجر به شهادت رسیدن و زندانی شدن تعداد زیادی از فعالان سیاسی و جنبش سبز ایران شد، کماکان نیز این فشارها و تهدیدها برخانواده این عزیزان و دیگر فعالان سیاسی ادامه داشته و خبرهایی که در این رابطه در رسانه ها منتشر میشود گواهی است بر حقانیت این موضوع و تدوام فشارها و تهدیدات مکرری که از سوی مامورین امنیتی که اکثرا از جانب نیروهای وزارت اطلاعات صورت می گیرد می باشد.
گزارشی که در زیر آمده است روایت حوادث و فعالیتهای جوانان سبز شهرستان محلات می باشد که پس از انتخابات ریاست جمهوری فعالیت جوانان سبز این شهرستان موجب شد تا یک بار دیگر یاد مبارزات حق طلبانه شهید شیخ فضل الله محلاتی و همچنین برخوردهای قاطعانه و جسورانه نماینده دوره های گذشته این شهرستان در مجلس شورای اسلامی آقای علی اصغر هادیزاده در اذهان مردم این شهر زنده شود.
پس از تعرض به خانواده شهید محلاتی در روز عاشورا و حمله و زخمی نمودن عروس این شهید بزرگوار توسط مامورین امنیتی فشارها و فضای امنیتی در این شهرستان بیشتر شده و رفتار، حرکات و مکالمات تلفنی فعالان سیاسی و اعضای ستاد انتخاباتی مهندس میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی نیز تحت کنترل مامورین وزارت اطلاعات در آمده بود.
فعالیت تعدادی از جوانان سبز این شهرستان در خصوص افشاگری و انعکاس حقایق در رابطه با انتخابات ریاست جمهوری چهره شهر را هر روز بیش از گذشته تغییر داده بود.
شعار نویسی ها و پخش سی دی های مربوط به سخنان برخی مراجع و رهبران جنبش سبز و همچنین توزیع فیلم های حوادث تلخ تجمعات تهران، توزیع بیانیه های میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی …. سبب شده بود تا مامورین اداره اطلاعات و سپاه پاسداران این شهرستان اقدامات گسترده ای را در جهت جلوگیری از فعالیت این فعالان جنبش سبز انجام دهند.
محرم ۸۸ نصب پرچم های یاحسین علی رغم فشارهای موجود
پس از عاشورای خونین ۸۸که در آن روز مامورین امنیتی ایران آتش بر روی مردم گشودند و با شلیک گلوله به سمت آنها عده ای را به شهادت رساندند موجی از دستگیریها نیز در اکثر نقاط ایران آغاز شد.
در شهرستان محلات نیز تعداد زیادی از جوانان فعال و اصلاح طلب و فعالان جنبش سبز بازداشت شدند. بازداشت بیش از ده نفر  از فعالان سیاسی در یک شب و به طور همزمان توسط مامورین ناشناس پس از یورش به منازل این عزیزان و ضبط تمامی وسایل شخصی آنها موجب شد تا در این شهرستان فضای امنیتی ایجاد شود. و اعتراض خانواده های بازداشت شدگان و دیگر فعالان سیاسی در خصوص بازداشت گسترده اعضای ستاد مهندس میرحسین موسوی به اتهامات ناروا سبب شده بود تا شدت این فضای امنیتی بیشتر از گذشته شود.
بازداشت فعالان جنبش سبز
رضا علیخانی دانشجوی رشته حقوق و از اعضای ستاد مرکزی مهندس موسوی، حسام الدین علامی دانشجوی رشته کامپیوتر و عضو ستاد جوانان مهندس موسوی، محمد علی الهی دانشجوی رشته کامپیوتر در دانشگاه آزاد تهران و عضو ستاد جوانان میرحسین موسوی، علی شهبازی کارمند اداره بازرگانی و عضو ستاد مهندس موسوی، علی جمالی کارمند اداره بازرگانی و عضو ستاد شیخ مهدی کروبی، شهره کاظمی دانشجوی دانشگاه آزاد واحد محلات و عضو ستاد مهندس موسوی، مهدی یارمحمدی عضو ستاد مهندس میرحسین موسوی و فعال سیاسی، سیاوش امیری دانشجوی دانشگاه آزاد و عضو ستاد مهندس موسوی، امیرحسین رضایی دانشجوی فعال، حمید ناصر محمدی از اعضای ستاد مرکزی مهندس موسوی و چند تن دیگر از دانشجویان دانشگاه آزاد و پیام نور این شهرستان از جمله کسانی بودند که توسط نیروهای اداره اطلاعات دستگیر شده و پس از انتقال به بازداشتگاه و انتقال برخی از آنها به اداره اطلاعات اراک و تشکیل پرونده های سیاسی به اتهامات ناروا موجب صدور احکام تعلیقی و تعزیری برای آنان شده بود. که احکام صاده برای این افراد در رسانه های سبز پیش از این منتشر شده است.
به گفته برخی از این بازداشت شده گان بازجویان اداره اطلاعات آزادی آنان را مشروط به اعتراف و مصاحبه مقابل دوربین طبق خواسته خودشان مطرح کرده بودند.
اما در این میان و هنگام دستگیری و زمان بازداشت این افراد اتفاقات ناگوار دیگری نیز رخ داده که به طور مختصر به آنها اشاره خواهد شد.
یورش مامورین امنیتی به منزل رضا علیخانی عضو ستاد مرکزی مهندس موسوی سبب گشته بود تا همسر این فعال سیاسی که باردار بوده به یک باره در شرایط روحی خطرناکی قرار بگیرد و همین امر نیز موجب سقط جنین همسر ایشان شده بود.
ادامه تهدیدات و فشارهای وارده برخانواده مهدی یارمحمدی دیگر فعال سیاسی که خود در بازداشت به سر می برد نیز موجب بروز حادثه سکته مغزی برای پدر وی شده بود که پس از مدتی پدر ایشان نیز به رحمت خدا رفته و در پی این حادثه مهندس موسوی، شیخ مهدی کروبی و جمعی از نمایندگان ادوار مجلس فوت پدر ایشان را به وی تسلیت گفته و ابراز همدردی با خانواده ایشان نمودند.
حمله و یورش چندین تن از مامورین لباس شخصی به منزل شهاب الدین علامی که آن زمان ریاست اداره بهزیستی شهرستان را نیز برعهده داشت سبب شده بود تا همسر ایشان نیز تا مدتی به جهت بازداشت فرزندش در منزل که با رفتارهای نامناسب همراه بوده تحت نظر پزشک قرار گیرد.
همایشی باحضور چهره های سیاسی و اصلاح طلب شهرستان محلات
فشار و برکناری برخی از اعضا و مسئولین ستاد مهندس موسوی از ادارات
در این میان دیگر فعالان سیاسی شهرستان محلات نیز با محدودیت های شغلی نیز مواجه شده و فشارهای وارده بر آنها هر روز بیش از گذشته نمایان می شد.
حاج علی اکبر فضلی مسئول ستاد مهندس میر حسین موسوی در شهرستان محلات یکی دیگر از کسانی بود که در جریان برکناری فعالان اصلاح طلب، از پست های سازمانی خود در کانون جهانگردی و اتومبیلرانی کنار گذاشته شد. ایشان از فعالین سیاسی و از رزمندگان دفاع مقدس بوده و از جانبازان ۷۰درصد دوران دفاع مقدس می باشد، که طی دوران انتخابات ریاست جمهوری مسئولیت ستاد تبلیغاتی مهندس میرحسین موسوی را در این شهرستان بر عهده داشت.
Ali Asghar Hadizadeh
علی اصغر هادیزاده نماینده دو دوره مجلس شورای اسلامی از جمله فعالان سیاسی و اصلاح طلبی بود که علی رغم بازداشتهاتی مکرر و بازجویی های پیاپی از سمت های خود نیز کنار گذاشته شد.
ایشان در حال حاضر دبیرکل فدراسیون آسیایی نابینایان و کم بینایان می باشد.
این قهرمان صاحب افتخار ورزش جانبازان که دو مدال طلا را از پارالمپیک‌های سیدنی و آتن برای ایران به ارمغان آورده است، یک بار نیز در حوالی میدان انقلاب به دلیل شرکت در تجمع هواداران میرحسین موسوی بازداشت شده بود.
مهندس علی اصغر الهی از جانبازان و آزادگان جنگ تحمیلی که از اساتید دانشگاه نیز می باشد به علت فعالیت و قبول مسئولیت در ستاد مهندس موسوی و حمایت های همه جانبه اش از ایشان طی این مدت از اتهام زنی ها و برخوردهای نابخردانه نیز در امان نبوده و پس از بازداشت فرزندش، خود نیز در معرض انواع اتهامات و ناسزاگویی ها از سوی عوامل موسوم به “خودسر” بوده است.
پذیرش استعفای بحث برانگیز شهاب الدین علامی ریاست اداره بهزیستی شهرستان محلات که فرزندش نیز طی این حوادث بازداشت و محکوم به زندان شده بود شایعه دیگری بود که برکناری او را پس از دستگیری فرزندش قوت بخشیده بود.
تهدیدات مکرر نسبت به اخراج از اداره بازرگانی توسط مامورین امنیتی نسبت به دو کارمند بازداشتی این اداره و انتقال به شهرهای دیگر نیز موجب سلب امنیت شغلی این افراد شده است.
قاسم رئیس اکبری از اعضای شورای شهر این شهرستان یکی دیگر از افرادی هست که به جهت داشتن مسئولیت در ستاد مرکزی مهندس میرحسین موسوی همواره با تهدید های مکرر از سوی نیروهای امنیتی مواجه بوده و اتهامات فراوانی را به او نسبت داده و سعی بر آن دارند تا به هر نحو ممکن چهره ای خلاف با شخصیت او را در جامعه معرفی کنند. اما با توجه به پشتوانه مردمی این فعال سیاسی و اصلاح طلب وی همچنان در شورای شهر به فعالیت خود ادامه میدهد گرچه این امر خلاف میل نیروهای اداره اطلاعات می باشد.
تهدید دانشجویان و احضار آنان به حراست دانشگاه
دانشجویان در حال تحصیل در دانشگاه های این شهرستان نیز طی این مدت علاوه بر قرار داشتن در یک فضای امنیتی در دانشگاه های خود با محدودیت های دیگری نیز نسبت به برگزاری مراسم ها مواجه شده بودند.  از جمله لغو مراسم جشن فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه مهرگان که پس از اعلام زمان و مکان محل برگزاری جشن با دخالت نیروهای امنیتی این مراسم نیز لغو گردید.
همچنین طی این مدت به جهت کنترل اوضاع و بر اساس شرایط زمانی تعدادی از دانشجویان دانشگاه های آزاد و مهرگان که سابقه فعالیت و عضویت در ستاد مهندس موسوی را داشتند به حراست دانشگاه های خود احضار و با اخذ تعهد و تهدید آنان به اخراج از دانشگاه و یا تعلیق و محرومیت از تحصیل سعی در جلوگیری از فعالیت های آنان را به طرق مختلف داشته اند.
تخریب چهره های اصلاح طلب
راه اندازی وبلاگ های متعدد با عناوین مختلف و با برنامه ریزی از پیش معیین شده و منتشر نمودن مطالبی در جهت تخریب چهره برخی مسئولین اصلاح طلب و حامیان مهندس موسوی و شیخ مهدی کروبی در این وبلاگها از جمله اقداماتی هست که با نزدیک شدن به زمان انتخابات مجلس و شورای شهر از سوی یک عده افراد معلوم الحال و شناخته شده در بین مردم، شدت و وسعت بیشتری پیدا کرده است.
علیرضا سلیمی روحانی تندرو واصولگرا بارها در جلسات شورای اداری و سخنان خود خواهان دستگیری حامیان مهندس موسوی در حوزه انتخابیه خود شده است.
علیرضا سلیمی
سخنرانی های توهین آمیز همراه با تهدید فعالان جنبش سبز از سوی سلیمی نماینده حامی دولت در مجلس شورای اسلامی
در این میان نماینده مردم شهرستان درمجلس موضع های تندی را همراه با اهانت ها و اتهامات فراوانی طی این مدت نسبت به رهبران جنبش سبز داشته است. شیخ علی سلیمی روحانی اصولگرا که از حامیان محمود احمدی نژاد نیز به شمار می رود، همواره در سخنرانی های خود اهانت هایی را به جنبش سبز و شخص آقای مهندس موسوی و شیخ مهدی کروبی داشته و با تملق گویی ها و ادعاهای خود سعی میکند تا علاوه بر تخریب چهره نماینده پیشین این شهرستان جناب آقای هادیزاده که از نمایندگان اصلاح طلب بوده، خود را نیز متمایز و برتر از آنان نشان دهد.
وی بارها در سخنرانی های خود نسبت به رهبران جنبش سبز توهین نموده و در جلسات شورای اداری شهرستان صریحا از مسئولین امنیتی خواسته است که نسبت به حامیان مهندس موسوی و شیخ مهدی کروبی بیش از گذشته برخورد شود.
این روحانی اصولگرا و حامی دولت در یکی از جلسات شورای اداری شهر جنبش سبز را به کف روی آبی تشبیه کرده بود که از بین رفته است.اما بعد از تجمع دوباره مردم در۲۵بهمن و شعارنویسی های مجدد در این شهرستان باردیگر از مسئولین امنیتی شهر خواسته است تا در برخورد با حامیان مهندس موسوی و شیخ مهدی کروبی رفتار قاطعانه تری داشته باشند و خواستار دستگیری فعالان جنبش سبز در حوزه انتخاباتی خود شده است.
ادامه فعالیت فعالان جنبش سبز علی رغم تداوم تهدیدات و بازداشت ها
ممانعت از برگزاری مراسم سخنرانی توسط حجه الاسلام شیخ محمد سروش محلاتی توسط نیروهای اداره اطلاعات از جمله اقداماتی بوده است که خود گویای تداوم فشار برفعالان سیاسی و جلوگیری از فعالیت آنان را دارد.
این موارد تنها بخشی از فشارها و اتفاقاتی بود که در جریان حوادث پس از انتخابات در شهرستان محلات و برای فعالان سیاسی این شهر رخ داده است.
آنچه که موجب زنده شدن یاد و خاطره شهید محلاتی و ادامه اندیشه سبز او شده است ایستادگی فعالان سیاسی و جنبش سبز این شهرستان علی رغم تشدید فشارها و ادامه احضارها و تهدیدات از سوی مامورین امنیتی شهر می باشد.
انتقاد به شرایط فعلی کشور آن هم از سوی کسانیکه جانبازی و اسارت در زمان دوران جنگ تحمیلی گواه بر ریشه و اصالت آنان در اصل و بنیان این انقلاب را دارد را بر نمی تابند. و حال این عزیزان که افتخار جانبازی و اسارت در دوران دفاع مقدس را دارند با برخوردهای نادرست برخی مسئولین امنیتی علاوه بر برکناری از سمت های خود همواره در معرض تهمت ها ی افراد به ظاهر حزب الهی قرار دارند.
اما آنچه که بیان آن ضروری هست زنده بودن جنبش سبز در این خطه از سرزمین ایران همچون دیگر نقاط کشور است. ادامه فعالیت فعالان سیاسی این شهر علی رغم وجود چنین فشارهایی خود گویای این مطلب است که زندان و شکنجه و تهدید آن چیزی نیست که توانایی جلوگیری از این حرکت و مقاومت مردم را در برابر بی عدالتی ها و انحرافات که منجر به دیکتاتوری شده است را داشته باشد. کما اینکه بر اساس گزارش های موجود احضار و یا تماس های تهدید آمیز از سوی اداره اطلاعات با برخی از چهره های شناخته شده این شهرستان همچنان ادامه دارد.
گفتنی ست، چندی پیش نیز به جهت جلوگیری و یا برخورد مردم با بعضی از نیروهای اداره اطلاعات این شهرستان که در بین مردم این شهر شناخته شده بودند طی اقدامی تعداد زیادی از پرسنل اداره اطلاعات این شهرستان از جمله ریاست آن با شهرهای همجوار تعویض گردید.
تحول سبز
تهیه و تنظیم: مهدی یارمحمدی

۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه

يادداشتها


با کمترین ظهور خود محوری، ریاست طلبی و مقام دوستی در عرصه زمامداری، حکومت جهالت و ضلالت رخ می نماید که صورتی از حیوانیت آدمی است و سلطه گری، بیدادگری و تباهی گری از لوازم آن است. امام (ع) این حقیقت را به مالک اشتر گوشزد کرده و فرموده است: نسبت به مردمان همچون جانوری آزاردهنده و درنده خوی مباش که خوردنشان را غنیمت بشماری.

اخبار جمعه, ۹ اردیبهشت, 1390

سایت  کلمه (Kaleme News)