نشان فیس بوک

۱۳۸۹ بهمن ۱۵, جمعه

پندهای امام رضا(ع) به مأمون درباره حکومت داری


چکیده :درباره امت محمد (ص) و حکومتی که بر ایشان داری ، از خدا بترس ، چراکه تو کارهای مسلمانان را تباه کرده ای و کار را به دست کسانی سپرده ای که به غیر حکم خدای عزوجل داوری می کنند .خود در این سرزمین ماندگار شده و خانه هجرت و محل فرود آمدن وحی را ترک کرده ای و بر مهاجران انصار با نبودن تو ستم می رود و سوگند و پیمان هیچ مومنی را نگاه نمی دارند و روزگار بر مظلومان به سختی می گذرد و آنان برای زندگی به هزینه ای دسترسی ندارند و کسی را نمی یابند که شکایت نزد او برند ... آیا نمی دانی که والی مسلمانان همچون تیرک میان چادر است که هر کسی بخواهد به آن باید دسترسی داشته...


کلمه- گروه معارف: مأمون با نامه بلند بالایی نزد امام رضا (ع) آمد و آن را خواند . نامه درباره فتح یکی از شهرهای کابل بود … چون خواندن نامه پایان یافت ، امام رضا (ع) به او گفت: آیا فتح روستایی از روستاهای شرک تو را خرسند ساخته است ؟ مأمون گفت: آیا این مایه شادی نیست ؟
امام گفت: درباره امت محمد (ص) و حکومتی که بر ایشان داری ، از خدا بترس ، چراکه تو کارهای مسلمانان را تباه کرده ای و کار را به دست کسانی سپرده ای که به غیر حکم خدای عزوجل داوری می کنند .خود در این سرزمین ماندگار شده و خانه هجرت و محل فرود آمدن وحی را ترک کرده ای و بر مهاجران انصار با نبودن تو ستم می رود و سوگند و پیمان هیچ مومنی را نگاه نمی دارند و روزگار بر مظلومان به سختی می گذرد و آنان برای زندگی به هزینه ای دسترسی ندارند و کسی را نمی یابند که شکایت نزد او برند … آیا نمی دانی که والی مسلمانان همچون تیرک میان چادر است که هر کسی بخواهد به آن باید دسترسی داشته باشد؟ (الحیاه نوشته محمد رضا حکیمی و همکاران ، ترجمه احمد آرام ص ۶۹۳)
تمام مردم روزگار را عیب می کنند در حالیکه عیبی برای روزگار نیست. سوای ما. حاصل آنکه عیب روزگار ماییم. اگر ما نبودیم روزگار عیب نداشت.
و نیز گفته اند ما عیب می کنیم روزگار خود را و حال آنکه عیب در ماست. و اگر روزگار تکلم می کرد ما را حجو می نمود و همانا گرگ خوردن گوشت گرگ را ترک می کند ولیکن بعضی از ما بعضی دیگر را بالعیان می خورد. (امام رضا علیه السلام)( منتهی الآمال)
این شعر در وصف این موضوع آمده است:
برای گول زدن ، پوست آهو بر تن پوشیدیم. پس وای بر غریب آنگاه که نزد ما بیاید.
آبادی بی خانه ز ویرانی ماست/ جمعیت کفر از پریشانی ماست
اسلام به ذات خود ندارد عیبی/ هر عیب که هست از مسلمانی ماست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر