نشان فیس بوک

۱۳۹۰ اردیبهشت ۳۰, جمعه

علی جمشیدی مجری رسا : آری هنوز آدم های بدبخت تر از ما هستند که دارند جای زخم شیشه نوشابه را بخیه میکنند


من نمیدانم حالا واقعا چه حسی داره که همه ورداشتن و تیتر اینور و اونور کردن : نخستین تظاهرات مسالمت‌آمیز در منطقه از خیابان‌های تهران آغاز شد! واقعا خوشیم ها اونم با حرف و کلمات ! شاید نخستین هم بودیم که رهبرانمان حبس شدن اونم در آستانه صدمین روز و ما هم در لاک خود ! به خرج خود و خواسته خود حبسیم در خانه های خود !

هربار که یکی از ما ستاره دار و پرونده دار و داغــــدار میشود، نگاهی به دور و بر خویش میکنیم، تلفنی میزنیم و خدا را شکر میکنیم که من و خانواده ام گرفتار نشده ایم: "عزیزم، روسریت رو بیار پایین، ضبط رو خاموش کن" و راهمان را میگیریم و میرویم. با سرعت هم میرویم، تا "شبهای برره" یا یک "جومونگ" را از دست ندهیم. میرویم و در لاک خود فرو می خزیم و با دهان باز به برنامه های سالم صدا و سیمای انحصار نگاه میکنیم و همه چیز را فراموش میکنیم.

یا اگر خیلی "سیاسی" باشیم، ریموت کنترل ماهواره پارازیتی را به دست میگریم و منتظر اخبار میمانیم تا بشنویم که یکی از کوره در رفته و به آخر خط رسیده است و خود را نابود کرده است ... و بعد بر او مرثیه میخوانیم و عزاداری با شکوه میکنیم، به این امید که کنوانسیونهای حقوق بشر، تشری بزنند یا یا مقامات ارشد(عظمی)، بر سر رحم و شفقت بیایند و برای سیراب کردن خدایان خود، کمتر قربانی بگیرند، کمتر جوان بکشند، کمتر تجاوز کنند، کمتر آواره کنند ... . اما هیهات، که سهراب کشی، عادت این پهلوان پنبه هاست و ما هم به خرج خود و در خانه خود محبوسیم؛ اما بازهم احساس پیروزی میکنیم که حبس خانگی بهتر از حبس انفرادی و کهریزک است. آری هنوز آدم های بدبخت تر از ما هستند که دارند جای زخم شیشه نوشابه را بخیه میکنند، پس هنوز میتوانیم خود را خوشبخت و "برنده" بدانیم و خدا را شکر کنیم 



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر